نام عملیات: هوایی بغداد
زمان عملیات: 1361/4/30
مکان عملیات: مرکز عراق، بغداد
نوع تک: گسترده
فرماندهی: نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران(سرهنگ عباس دوران)
استعداد نیروی درگیر ایران: سه فانتوم هواپیمای اف۱۴ و چند تانکر سوخترسان
استعداد نیروی درگیر عراق: سایتهای موشکی بلندسام 2 و سام 3 و سام ۶ وکوتاه، مدرن و چابک"کروتال" و"رولند، هواپیمای رهگیر میگ۲۳ و۲۵ و توپهای ضدهوایی 23 و 35 و 57 میلیمتری
هدف عملیات: بمباران ساختمان سران اجلاس غیرمتعهدها در بغداد و منهدم نمودن پایگاه الدوره
تلفات: سقوط یک فروند هواپیمای فانتوم اف۱۴(شهادت فرمانده عملیات شهیدعباس دوران)
چکیده: با انجام این عملیات غرورآفرین و شهادتطلبانه، بنا به گزارشات واصله مشخص شد که بخش وسیعی از پالایشگاه الدوره بغداد منهدم شده و دود و شعلههای آتش ناشی از این بمباران، ساعتهای متمادی آسمان بغداد را پوشانده بود. رسانههای خبری جهان، شرح حمله هوایی جنگندههای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به پالایشگاه الدوره بغداد به تفضیل به گزارش کشیدند.
دود سیاهی که از پالایشگاه برمیخاست، رویای صدام را برهم ریخت و تمام ترفندهای تبلیغاتی او را در مقابل چشمان وحشتزده خبرنگاران خارجی مستقر در هتلهای بغداد نقش برآب کرد.
جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود که به هیچ عنوان اجازه برگزاری این اجلاس در شهر بغداد را ندهد؛ پس باید بهنحوی این شهر ناامن نشان داده میشد و بهترین گزینه برای ناامن نشان دادن آنجا، استفاده از توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که بهترین و مطمئنترین گزینه بود. در همان اوایل جنگ تحمیلى، صدام در مصاحبه با روزنامه«الدوره» عراق گفته بود: این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد كیلومتر اراضى خاك ایران نیست و همهچیز محدود به اهداف نظامى نمىشود، بلكه این جنگ بهخاطر سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى ایران است. در این شرایط، بهطور مسلّم یكى از ابزارهاى موجود، استفاده از فشارهاى سیاسى و افزایش تحركات سیاسى با هدف جلب حمایت كشورها براى كمك نظامى و سیاسى و تضعیف دشمن بود. به عبارت دیگر برخوردارى هر یك از كشورهاى ایران و عراق از یك نظام سیاسى برتر در منطقه، مقدمات پیروزى را فراهم مىكرد.
8 ماه فشار همهجانبه قبل از فتح خرمشهر، عراق در چنین جایگاهى قرار داشت و یك سر و گردن از ما بالاتر بود و مىتوانست با فشارهاى سیاسى، خود را به ما تحمیل كند. ولى با فتح خرمشهر، قضیه برعكس شد و نظام بینالملل شاهد شكست نظامى - سیاسى عراق در این منطقه استراتژیك شد و این درحالى بود كه عراق برگ برنده خود را براى اعمال نظارت نامشروع در منطقه، از دست داد. در این شرایط كه خرمشهر آزاد شده بود، كشورهاى عرب منطقه كه روى صدام و ارتش آن تكیه داشتند دچار وحشت شدند.
از آغاز عملیات ثامنالائمه در مهرماه سال 1360 تا پایان عملیات بیتالمقدس در خرداد سال 1361، فشارهای نظامی ایران بر عراق به حدی بود که رژیم بعث عراق، تعداد زیادی از تجهیزات و نیروهای خود را از دست داده بود و این درحالی بود که این کشور حمایت همهجانبه اکثر دولتهای عربی و استکبار جهانی را پشت سر داشت. در این شرایط سیاسى، آمریكا و برخى كشورهاى عرب توصیه كردند كه در این فضا و شرایط حاكم، هرچه سریعتر باید آتشبس برقرار شود.
اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در همین زمان، جنوب لبنان توسط اسراییل اشغال شده بود که کشور عراق در یک ترفند هماهنگ با استکبار جهانی، اعلام کرد که میخواهد نیروهای خود را از مناطق اشغالی ایران خارج کند و به مقابله با اسراییل بشتابد، تا به این وسیله سرپوشی بر شکستهای پیدرپی خود از رزمندگان اسلام بگذارد. در همین اثنا نوبت کشور عراق شد تا میزبان اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد باشد که میزبانی آن به صورت ادواری مشخص میشد. بعضی از سران کشورهای غیرمتعهد با اعلام این نکته که بغداد به دلیل جنگ ناامن است، خواستار برگزاری اجلاس در کشوری دیگر بودند.
بیانیههای ایران:
جمهوری اسلامی ایران نیز بهعنوان یکی از فعالترین کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد، تمایلی برای شرکت در این اجلاس در بغداد نداشت و در بیانیهای شدیدالحن اعلام کرد:
- درحالیکه کشور عراق بخشهایی از ایران را اشغال کرده است، تهران هیچ هیأتی را به این اجلاس اعزام نخواهد کرد و اصولاً بغداد برای برگزاری این اجلاس محل امنی نمیباشد. رژیم بعثی عراق نیز بلافاصله برای میهمانی بنزهای سفارشیاش را روی اتوبانهای نوساز به راه انداخت. صدام که برای برگزاری این اجلاس خیلی خرج كرده بود، اعلام كرد ایرانیها نمیتوانند بغداد را ناامن كنند.
ارتش عراق نیز در بیانیهای اعلام کرد: - بغداد از هر لحاظ امن است. این شهر در طول شبانهروز توسط سایتهای موشکی زمین به هوا، انواع توپهای ضدهوایی، سیستم گسترده راداری و هواپیماهای رهگیر محافظت میشود و هیچکس نمیتواند بدون اجازه وارد حریم هوایی این شهر شود.
دستور ناامن نشان دادن بغداد برای نیروی هوایی صادر شد جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود که به هیچ عنوان اجازه برگزاری این اجلاس در شهر بغداد را ندهد؛ پس باید بهنحوی این شهر ناامن نشان داده میشد و بهترین گزینه برای ناامن نشان دادن آنجا، استفاده از توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که بهترین و مطمئنترین گزینه بود. پس از ابلاغ این فرمان از سوی فرماندهی نیروی هوایی، دستور طراحی این عملیات صادر گردید.
طراحی عملیات:
این اولین باری بود که طراحان عملیات نیروی هوایی باید عملیاتی را طراحی میکردند تا از آن بتوان بهعنوان اهرم قوی و قدرتمندی در برابر سیاستهای دشمن استفاده کرد.
کار طراحی عملیات آغاز شد و مشکلات یکی پس از دیگری در راه بود:
در آن زمان پدافند هوایی بغداد با پدافند مسکو(پایتخت شوروی سابق و روسیه فعلی) مقایسه میشد. سایتهای موشکی بلند سام 2 و سام 3 و سام 6 و...، سایتهای موشکی کوتاه، مدرن و چابک"کروتال" و"رولند " در فواصل معین که در بین و اطراف آنها توپهای ضدهوایی 23 و 35 و 57 میلیمتری استفاده میشد. این تجهیزات به صورت رینگهای پدافندی از فاصله حدود 20 کیلومتری بغداد به صورت فشرده در کنار یکدیگر قرار داشتند. همچنین در طول مدت شبانهروز هواپیماهای رهگیر و مدرن آن زمان(میگهای 23 و 25) یا برفراز شهر بغداد و اطراف آن در پرواز بودند و یا درحال آمادگی کامل برای مقابله به حملات احتمالی بودند.
این عامل مهم در طراحی عملیات و موفقیت آن بسیار حیاتی بود؛ به شکلی که کوچکترین اشتباه، منجر به شکست طرح میشد. پس باید به دقت اندیشیده میشد که نوع و تعداد هواپیماها باید به چه شکل باشد؟ کدام نقطه باید مورد هدف قرار گیرد؟ آیا نتیجه حاصل می شود و یا نیاز به تکرار عملیات است؟
تمام اینها سؤالاتی بود که ذهن طراحان را به خود مشغول کرده بود. در اولین اقدام، به دلیل اینکه نیاز بود تا مهمات زیادی بر روی اهداف فرو ریخته شود، پس از بحث و تبادلنظر قرار بر این شد که این عملیات توسط جنگنده بمبافکنهای اف 4 انجام شود. اما هدفها، باید هدفی انتخاب میشد که رژیم بعثی نمونه آن را در خاک ایران قبلاً بمباران کرده بود تا در افکار عمومی، تردیدی در مقابله به مثل ایجاد نکند. نکته دیگر آن بود که باید هدفی مدنظر قرار میگرفت که با حمله به آن، اعتبار دفاع قدرتمند هوایی عراق زیر سؤال برود و مدت زیادی آثار آن در ذهنها باقی بماند. همچنین باید هدفی موردنظر قرار میگرفت که خبرنگاران و منابعی که اخبار جنگ را مخابره میکردند، بتوانند آن را و یا اثرات آن را خود ببینند و رژیم بعثی عراق نتواند آن را کتمان کند.
پایگاه هوایی الرشید، نیروگاه هستهای تموز، ایستگاه ماهواره مخابراتی بعقوبه، مجلس الوطنی بغداد، کاخ صدام، پالایشگاه الدوره و پادگانهای نظامی مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. چرا پالایشگاه الدوره در نهایت پالایشگاه الدوره بغداد که به واسطه گسترش شهر، اینک در داخل شهر بغداد قرار داشت، بهعنوان هدف تعیین شد.
بمباران پالایشگاه مهم الدوره از چند جهت میتوانست بسیار مهم و حیاتی باشد:
اول: به علت اینکه این پالایشگاه در نزدیکی پایگاه هوایی الرشید که مهمترین پایگاه هوایی عراق بود، قرار داشت و در مورد وجود پدافند قوی در آن منطقه هیچ تردیدی نبود که با این حمله ایران میتوانست ناتوانی عراق را در دفاع از شهر بغداد و از آن مهمتر دفاع از مهمترین پایگاه هواییاش اثبات کند. دوم: با بمباران این پالایشگاه دود و آتش ناشی از سوختن مواد نفتی تا مدتها غیرقابل کنترل بود و علاوه بر اختلال در تأمین سوخت شهر بغداد، سوختن آنجا در دید تمامی خبرنگاران خارجی حاضر در شهر بغداد قرار میگرفت و رژیم بعثی صدام نمیتوانست آن را انکار کند. سوم: نیروی هوایی عراق بارها پالایشگاههای ایران را بمباران کرده بود و این عملیات به نوعی تلافیجویانه تلقی میگردید و هیچ اشکالی از این حیث متوجه این مأموریت نمیشد.
کار طراحی به پایان رسیدکار طراحی به سرعت شروع و به پایان رسید. برای انجام این عملیات غرورآفرین، برای کاهش میزان ضایعات احتمالی و دستیابی کامل به اهداف عملیات، قرار شد این عملیات توسط 3 فروند فانتوم مسلح و انتخاب شش نفر از بهترین خلبانهای نیروی هوایی انجام شود. به شکلی که هر سه فروند به پرواز درآیند و در نزدیکی مرز یکی از آنها جدا شده و دو فروند دیگر وارد خاک عراق شوند و مأموریت را انجام دهند و یک فانتوم دیگر در نزدیکی مرز قرار گیرد تا در صورت بروز اشکال برای یکی از فانتومها، به سرعت وارد عمل شده و خود را به منطقه عملیاتی برساند. همزمان با پرواز فانتومها، هواپیماهای رهگیر اف 14 نیز به پرواز درآیند و خود را برای مقابله با هواپیماهای رهگیر دشمن که احتمال داشت در راه بازگشت به تعقیب فانتومها بپردازند، آماده کنند. هواپیمای سوخترسان نیز در همان زمان و از پایگاه دیگری به پرواز درآید و خود را در منطقه مناسبی قرار دهد. در همین زمان دو فروند فانتومی که از مرز گذشته بودند، با سرعت به سمت پالایشگاه الدوره بغداد حرکت کرده، آنجا را بهشدت بمباران کرده و در راه بازگشت با عبور از فراز شهر بغداد، دیوار صوتی را در این شهر بشکنند. زمان عملیات نیز سحرگاه روز سیام تیرماه سال 1361(صبح روز 31 تیرماه سال 1361) تعیین شد.
استارت عملیات:
بعد از تأیید طرح عملیات توسط فرماندهی محترم نیروی هوایی و انجام هماهنگیهای لازم، دستور اجرای آن به پایگاه هوایی همدان ابلاغ گردید. برای انجام این عملیات، شش نفر از بهترین خلبانهای نیروی هوایی از میان داوطلبان انتخاب شدند و سرلشگر شهید(سرهنگ آن زمان) "عباس دوران" بهعنوان لیدر دسته پروازی انتخاب شد. خلبانان بدین شکل انتخاب شدند:
هواپیمای شماره یک به خلبانی سرلشگر شهید"عباس دوران" و سرتیپ آزاده"منصور کاظمیان".
هواپیمای شماره دو به خلبانی سرتیپ"محمود اسکندری" و کمک سرهنگ"ناصر باقری".
هواپیمای شماره سه به خلبانی کاپیتان"توانگریان" و کاپیتان"خسروشاهی".
سرلشگر خلبان شهید"عباس دوران" دوران در این زمان به"امیدیه" رفته بود و قرار بود در صورتیکه در عملیات رمضان نیاز شد، پرواز کند. زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایتهای هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع عملیات او وارد پایگاه شد.
29 تیرماه سال 1361 حدود ساعت 11 جلسه توجیهی پرواز برگزار شد كه دوران بهعنوان لیدر دسته پروازی به همراه سرلشگر شهید"یاسینی" مسئول عملیات پایگاه همدان و سرتیپ شهید"خضرایی" فرمانده پایگاه، بههمراه پنج خلبان دیگر در مورد چگونگی انجام عملیات صحبت كردند. نتیجه جلسه بر این شد كه سه فروند هواپیما تا لب مرز با هم پرواز كنند و وقتی به مرز رسیدند، یكی از هواپیماها(هواپیمای شماره سه) برگردد و دو جنگنده دیگر با ارتفاع كم وارد خاك عراق شوند. یعنی یك حالت ایذایی ایجاد گردد و رادارهای عراق گمان کنند که جنگندهها برگشتند.
توجیهات اصلی تمام شد و نام دسته پرواز"منصور" تعیین گردید. در این هنگام خلبانهای كابینهای جلو و عقب، صحبتهای خصوصی را با هم انجام دادند. شهید دوران به کمک خود تأکید كرد كه بیشتر حواسش به هواپیماهای دشمن باشد كه به هواپیما حمله نكنند و اگر زمانی هواپیما دچار نقص فنی شد و نتوانستند به پروازشان ادامه دهند، به تنهایی اجكت کند، منتظر خروج او نباشد و حق ندارد دکمه خروج اضطراری او را فشار دهد چون او قصد خروج اضطراری از هواپیما را ندارد و میخواهد به هر نحو ممکن مأموریت را ادامه دهد.
شرح عملیات:
سحرگاه روز سیام تیرماه سال 1361(صبح زود روز 31 تیر 1361) مصادف بود با 30 ماه رمضان. ساعت 30/5 صبح، خلبانان بدون فوت وقت همگی به اتاق تجهیزات میروند و پس از تحویل گرفتن تجهیزات، به سمت جنگندهها حرکت میکنند. در کنار جنگندهها، خلبانان مشغول چک کردن هواپیماها میشوند که کمک خلبان شهید دوران"کاظمیان" متوجه میشود سمتنما و حالتنمای هواپیما درحال گردش است در صورتیكه باید ثابت میایستاد. این موضوع را به عوامل فنی اطلاع میدهد و آنها میگویند:
- درحال حاضر نمیتوانیم آن را درست كنیم. شما میتوانید پرواز را کنسل کنید.
اما دوران نمیپذیرد و میگوید: - این سمتنما در هوای صاف و بدون ابر اصلاً كاربرد ندارد و ما در این هوا نیاز به این وسیله نداریم. طولی نمیکشد که سه فروند فانتوم مسلح بر روی باند فرودگاه قرار میگیرند و بدون تماس با برج مراقبت و در سکوت کامل رادیویی، با صدای غرشی سهمگین ثانیههایی بعد در دل آسمان جای میگیرند.
هوا هنوز تاریك بود. شهرهایی که هواپیماها از فراز آنها میگذشتند، هنوز بیدار نشده بودند. فقط ریسه لامپهاى خیابان و جادههاى عمومى روشن بود. کمک خلبان به دقت مواظب اطراف بود که مبادا مورد تعقیب گشتیهای خودی قرار گیرند. تا نزدیکی مرز خلبانان برای این که سوخت کمتری مصرف کنند، با ارتفاع 15000 پا و سرعت نسبتاً کم 350 نات به مسیر ادامه دادند. بر روى شهر ایلامف هواپیماها ارتفاع را تا ده مترى زمین پایین آوردند و همزمان سرعت را تا هزار كیلومتر در ساعت افزایش دادند تا دشمن نتواند آنها را در رادارش ببیند. هواپیماها از جنوب ایلام وارد مرز عراق شدند که در همین هنگام طبق طرح قبلی، هواپیمای شماره سه جهت منحرف کردن رادار دشمن، با مانوری بر روی نوار مرزی دور زده و به داخل کشور بازمی گردد.
شلیک نخستین موشک:
هواپیماها با فاصله حدود دویست متر از یکدیگر در پرواز بودند که ناگهان کمک خلبان هواپیمای شماره یک(سرتیپ کاظمیان) موشكی را میبیند که به سمت هواپیمای شماره دو شلیک میشود و حدس میزند سام هفت باشد و به آنها نرسد. ولى به هواپیمای شماره دو اعلام میکند که مواظب باشند. حدس او درست بود. موشك كمى كه دنبال آنها میآید، در حدود 300 متری هواپیما در هوا منفجر میشود. در همین هنگام راداریهای عراقی موفق به رهگیری هواپیما میشوند و کمک خلبان از طریق دستگاه ECM متوجه میشود که رادار بغداد نیز آنها را میبیند لذا به دوران این موضوع را اطلاع میدهد که در همین زمان هواپیمای شماره دو نیز این موضع را به دوران بهعنوان لیدر دسته پروازی اطلاع میدهد که ایشان به شوخی میگوید:
- از این پایینتر كه نمیشه پرواز كرد. مىخواین بریم زیر زمین؟ قرار بر این بود كه جنگندهها از شرق شهر بغداد به سمت جنوب شرق بغداد حركت كرده و سپس به سمت پالایشگاه الدوره كه به شهر چسبیده بود رفته و آنجا بمباران کرده و پس از مأموریت مستقیم به سمت ایران حرکت کنند تا مجبور نشوند گردشی داشته و مورد اصابت گلوله ضدهوایی قرار گیرند.
برخورد با دیوار آتش همهچیز بهخوبی پیش میرفت هواپیماها جاده بغداد-بصره را رها كرده و به سمت شمالشرقى گردش میکنند. ساعت ششوده دقیقه جنگندهها در آسمان حومه بغداد قرار داشتند. هوا هنوز تاریك بود، ولى ناگهان در ده مایلى جنوبشرقى بغداد انگار شهر چراغانى شده بود، دو خط دیوار آتش پدافند جلوی جنگندهها درست شده بود. خلبانان دیوار آتش اول را رد میکنند که دوران به کمک خود میگوید چراغهاى نشاندهنده آتشسوزی موتور راست روشن شده است. قاعدتاً در این حالت باید کمک، موتور راست را خاموش میکرد، ولى نباید از سرعت هواپیما كم مىشد. لذا کاظمیان به دوران میگوید از شهر که رد شدیم خاموشش مىكنم.
پالایشگاه منهدم میشود ولی ...جنگندهها دیوار آتش دوم را كه رد كردند، دكلهاى پالایشگاه نمایان شده بود. موقعیت آنجا نسبت به بغداد مثل موقعیت پالایشگاه تهران بود نسبت به شهر تهران. هواپیماها وقتی به نزدیکی پالایشگاه رسیدند، از دور و اطراف پالایشگاه سایتهای موشكی سام 2 و سام 3 و سام 6 شروع كردند به شلیک به سمت جنگندها. پدافند قدرتمند چهارلول پنجاهوهفت میلىمترى دقیقاً به سمت هواپیمای شماره یک آتش میگشود. در این هنگام کمک از طریق دستگاه ECM مشاهده میکند كه رادار موشكهاى سام 6 و سام 3 دشمن روی آنها قفل كرده است.
او با دقت تمام سعى خود را میکند که رادار پدافند دشمن را از كار بیندازد. سرانجام با تمام مشکلات هواپیماها بر روی پالایشگاه میرسند و تمامی بمبهای خود را بر روی پالایشگاه فرو میریزند. کاظمیان بعد از عبور از روی پالایشگاه به عقب برمیگردد تا ببیند که چند بمب به هدف اصابت کرده است که متوجه میشود دم هواپیما تا نزدیکی کابین عقب آتش گرفته است. لرزش خفیفى در هواپیما ایجاد شده بود ولی دستگاهها چیزی نشان نمیداد. هواپیما بهشدت درحال سوختن بود و خلبانان باید هرچه سریعتر هواپیما را ترک میکردند.
امکان برگشت هواپیمای شماره یک نیست در همین هنگام هواپیمای شماره دو که در راه رفت پشت سر هواپیمای شماره یک قرار داشت، بعد از گردش اینک در جلو پرواز میکرد مورد اصابت پدافند سبک دشمن قرار میگیرد و هر دو خلبان زخمی میشوند. دوران به آنها اطلاع میدهد که مورد اصابت موشک قرار گرفتهاند و موتور سمت راست را از دست دادهاند و با توجه به حجم بالای پدافند دشمن امکان برگشت برای آنها نیست و تأکید میکند که آنها سریعاً به سمت مرز حرکت کنند. در همین هنگام کاظمیان به دوران اطلاع میدهد که هواپیما دیگر قابلکنترل نیست و خود را آماده خروج اضطراری کند. کاظمیان دست خود را بر روی دستگیره صندلی پران دو نفره قرار میدهد که ناگهان دوران که آمادگی کمک خود را برای خروج از هواپیما شنیده بود، دکمه صندلی پران کابین عقب را فشار میدهد و کاظمیان با سرعت به سمت بالا پرتاب میشود.
دوران با هواپیمایش به هتل محل برگزاری اجلاس میکوبد هواپیمای دوران بهشدت در آتش میسوخت و تقریباً تعادل خود را از دست داده بود. دوران در آخرین دقایق، هواپیما را به سمت هتل محل برگزاری اجلاس برده و هواپیما را درحالیکه خود در آن قرار داشت، به آنجا میکوبد و جان خود را فدای آرمانهای والای خویش میکند. بدینترتیب فرمانده دسته پروازی منصور هرگز پرواز خود را پایان نداد. بعدها مشخص شد دوران که در بین خلبانان شکاری بالاترین رکورد عملیاتهای برون مرزی را دارا بود، علیرغم مخالفت فرماندهان نهاجا داوطلبانه در این مأموریت شرکت کرده بود.
بر کاظمیان، کمک شهید دوران چه گذشت:
کاظمیان در هنگام خروج بیهوش شده بود و وقتی به هوش میآید، خود را در وزارت دفاع عراق مییابد که یکی درحال بخیه زدن لبش كه پاره شده بود میباشد. او با خود میگوید: خدایا من توی هواپیما بودم. اینجا كجاست بعد از لحظاتی کاظمیان تازه ماجرا را به یاد میآورد. پس از حدود 60 روز کاظمیان به اردوگاه اسرا انتقال مییابد و در اردوگاه از چگونگی حادثه پرسوجو میکند که برای او شرح داده میشود.
"بیست دقیقه قبل از اینكه شما به بغداد برسید، آژیر خطر را زدند و زمانی هم كه پالایشگاه را مورد هدف قرار دادید، فردایش عكس سانحه را روزنامههای عراق چاپ كردند و بدینصورت بود كه تكههای هواپیما نزدیك یكی از میدانهای شهر به زمین خورد و از شهید دوران پوتین و دستكشش مشخص بود.
سرتیپ کاظمیان نقل میکند: - وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت شب قبل از عملیات افتادم که او به من میگفت: منصورجان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم. سرتیپ منصور كاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران، به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه، در تاریخ بیستوچهارم شهریور 1369 آزاد شد و به میهن اسلامى بازگشت.
نتایج عملیات:
با انجام این عملیات غرورآفرین و شهادتطلبانه، بنا به گزارشات واصله مشخص شد که بخش وسیعی از پالایشگاه الدوره بغداد منهدم شده و دود و شعلههای آتش ناشی از این بمباران، ساعتهای متمادی آسمان بغداد را پوشانده بود. رسانههای خبری جهان، شرح حمله هوایی جنگندههای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به پالایشگاه الدوره بغداد به تفضیل به گزارش کشیدند. دود سیاهی که از پالایشگاه برمیخاست، رویای صدام را برهم ریخت و تمام ترفندهای تبلیغاتی او را در مقابل چشمان وحشتزده خبرنگاران خارجی مستقر در هتلهای بغداد نقش برآب کرد.
بعد از چند روز، تشکیل اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد، به دلیل ناامنی این شهر در عراق منتفی شد و اعلام شد که بغداد محل امنی برای تشکیل این اجلاس نیست و پایتخت کشور هندوستان شهر دهلی نو، بهعنوان میزبان جدید این اجلاس معرفی شد و بدین شکل قدرت تاکتیکی و نقش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اذغان مردم منطقه و جهان مورد تأکید مجدد قرار گرفت.