سید محسن صفوی

شهید سید محسن صفوی

تاریخ شهادت:
۱۸ فروردين ۱۳۶۵
تعداد بازدید ۳۸۳۹ بار
سید مهرداد صفوی در سال 1333ﻫ. ق در یكی از روستاهای اطراف اصفهان، در خانواده‌ای متدین و اصیل دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیلات دبستان و دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته راه و ساختمان در اصفهان به پایان رسانید.
با توجه به وضعیت رژیم و مفاسدی كه شاه علیه اسلام و طرفداران حضرت امام خمینی(قدس سره) شروع كرده بود و همچنین با وجود جو شدید اختناق و سركوبی كه ساواك از اوایل سال 50 در تمام شهرها برای مبارزه با حركت‌های سیاسی به ویژه حركت‌هایی كه ریشه مذهبی داشت و با رهبری حضرت امام خمینی(قدس سره) شكل‌گرفته بود، به راه انداخته بود، بدون وابستگی به گروهی خاص با انگیزه و بینش اسلامی در صراط مستقیم و تبعیت از ولایت فقیه، حركت‌های سیاسی خود را در روستاهای اصفهان و شهرهای اطراف شروع كرد و به سرعت دامنه فعالیت خود را گسترش داد.
شهید صفوی با شهید مظلوم "بهشتی" ارتباط نزدیك داشت و به دلیل برخورداری از روحیه شجاعت و شهامت با چند نفر از برادران همرزم خود در حركت‌های مخفی پیش از انقلاب فعالانه عمل می‌كرد. در درگیری‌ها و عملیات نظامی اوایل سال 1356 مسئولیت تهیه مواد منفجره و سلاح به عهده او بود و در این جهت سفرهایی به مراكز و توابع استان‌های همدان، كردستان و چند استان دیگر داشت. نام او در لیست اسامی تحت تعقیب ساواک بود و دستور تیر برای او داده شده بود، به همین دلیل نامش را به محسن تغییر داد و پس از آن، به این نام معروف شد.
شهید صفوی در سال 1356 ازدواج کرد و در آبان سال 57 صاحب اولین فرزند شد.

فعالیت‌های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بلندی همت به همراه پشتكار و تلاش همه‌جانبه در هر كاری، آمادگی برای پذیرش و انجام مأموریت، خلاقیت و ابتكار در امور، صبر و استقامت، توكل به خدا و اعتماد به نفس و بسیاری از خصال ارزشمند دیگر باعث برخورداری او از صبغه‌ای الهی و آراستن عمر پرثمرش به حیاتی طیبه شده بود.
شهید صفوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طی حكمی مأمور تشكیل كمیته انقلاب اسلامی در شهرستان "شهرضا" شد؛ علاوه‌بر این، كمیته شهرستان "سمیرم" را نیز راه‌اندازی كرد. با توجه به حضور خوانین و مسأله‌سازی آن‌ها در منطقه، با همكاری روحانیت منطقه و برادران حزب‌الله، آنجا را سازماندهی كرد و سپاه را در این دو شهر تشكیل داد و تا مدت‌ها فرماندهی سپاه شهرهای یاد شده را به عهده داشت.
مدتی بعد به‌عنوان مسئول مهندسی وزارت سپاه در استان اصفهان انتخاب شد. كسانی كه از نزدیك با او آشنا هستند تلاش پیگیر و شبانه‌روزی او را در امر احداث اردوگاه‌های قدس و سایر كارهای مهندسی استان فراموش نكرده‌اند. در این زمان ارتباط ایشان با جنگ بیشتر شد. او سعی می‌كرد در پشتیبانی تخصصی رزمی یگان‌های استان از هیچ تلاشی فروگذار نكند و در مواقع عملیات نیز عموماً در جبهه حضور می‌یافت.

قرارگاه صراط‌المستقیم

بعد از مدتی، با توجه به لزوم شركت گسترده‌تر دولت در جنگ، هیأت دولت به‌منظور پشتیبانی فعال‌تر از جنگ، طبق مصوبه‌ای وزارت سپاه را مأمور تأسیس قرارگاهی به نام "صراط‌المستقیم" كرد تا از توان وزارتخانه‌ها در امر جنگ به نحو مطلوب‌تری استفاده كند. مسئولیت این قرارگاه با حكم وزیر وقت سپاه (سردار سرتیپ پاسدار حاج محسن رفیق دوست)، به شهید صفوی محول گردید.
قرارگاه صراط‌المستقیم زیر نظر قرارگاه مهندسی ـ رزمی خاتم‌الانبیاء(ص) تمام پروژه‌های مهندسی وزارتخانه‌‌های مختلف را زیر پوشش خود قرار داد و علاوه‌بر پشتیبانی آن‌ها نسبت به حسن اجرای پروژه‌های فوق نیز نظارت فنی می‌كرد، نظیر نظارت بر تأسیس بیمارستان‌های فاطمه‌الزهرا(س) در منطقه چوبیده، بیمارستان امام علی(ع) آبادان، بیمارستان امام حسین(ع) و چندین بیمارستان دیگر و نیز نظارت بر حسن اجرای جاده‌های مهم مواصلاتی مانند امام صادق(ع) جمهوری اسلام و ... كه در سرنوشت جنگ تأثیر به سزایی داشتند.
با توجه به دو هویتی بودن قرارگاه مزبور، علاوه‌بر پشتیبانی و نظارت بر پروژه‌های وزارتخانه‌های شركت‌كننده در جنگ، نسبت به اجرای پروژه‌های مهم و مورد نیاز جبهه نیز با همكاری دو تیپ مهندسی ـ رزمی كوثر و ابوذر و گردان مستقل فاطمه‌الزهرا(س) اقدام می‌كرد. احداث جاده‌ها و پل‌های متعدد خاكی در هورها و جزایر خیبر شمالی، مانند جاده‌های شهید همت، شهید جولایی، قمر بنی‌هاشم(ع) (در منتهی الیه جزیره جنوبی) و احداث سد خاكی بسیار مهم و استراتژیك فاطمه‌الزهرا(س) در منطقه چوبیده بر روی رودخانه بهمن‌شیر، نزدیك دهانه خلیج فارس و نیز سایت‌های متعدد موشكی و طراحی و تولید سنگرهای اجتماعی، كه بعد از شهادت ایشان به سنگر شهید صفوی معروف شد، و همچنین احداث كانال‌های متعدد دفاعی و مقرهای پشتیبانی و تأمین شن و ماسه مورد نیاز كلیه پروژه‌های جنگ، از اهم فعالیت‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی مجموعه برادرانی است كه با مدیریت این شهید بزرگوار باعث پیروزی‌های تعیین‌كننده‌ای در صحنه‌های دفاع مقدس گردیدند.
ویژگی‌های اخلاقی
این شهید بزرگوار به واسطه علاقه ویژه‌ای كه به روحانیت، خصوصاً حضرت امام خمینی(قدس سره) داشت، زندگی و خلق‌وخوی طلبگی را انتخاب كرد و یادگیری درس‌های حوزه را آغاز نمود. با شروع جنگ تحمیلی به دلیل این‌كه حضور در مدرسه انسان‌سازی(دفاع مقدس) برایش از اولویت خاصی برخوردار بود و در رأس همه امور قرار داشت، از ادامه دروس حوزوی منصرف شد.
شهید صفوی برای انجام واجبات و ترك محرمات اهمیت ویژه‌ای قائل بود، انس عجیبی با قرآن داشت و نسبت به ائمه اطهار(ع) عشق می‌ورزید. برادر ایشان می‌گوید: «قبل از عملیات "کربلای 5" به منزل ایشان رفته بودم؛ داستانی از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) برایش تعریف كردم. ایشان به شدت گریست.» آخرین باری كه با خانواده خود به مشهد مقدس مشرف شده بود، در زیارت حضرت امام رضا(ع) خیلی منقلب بود و همیشه حالت توسل به حضرت داشت.
یكی از مسئولان جنگ تعریف می‌كرد كه ایشان در عملیات كربلای 5 سنگرهای برادران توپخانه را نپسندیده بود. با یك ناراحتی و سوز و گداز به قرارگاه آمد و خودش طرح جدیدی برای توپچی‌ها ریخت و آن طرح را برای مرحله تولید فرستاد.
شهید صفوی واقعاً انسان خستگی‌ناپذیری بود؛ با اطمینان می‌توان گفت كه روزی 18 الی 20 ساعت كار می‌كرد. بسیاری از اوقات خواب وی در طول مسیر در جاده‌ها روی صندلی ماشین بود و میزان استراحت او به حد فاصل دو كار در بین راه بستگی داشت.
از خصوصیات دیگر ایشان صبر و خویشتن‌داری در جنگ بود و با وجود فشارهای كار مهندسی جنگ و مسئولیت سنگینی كه بر دوش ایشان بود، یك‌بار دیده نشد كه عصبانی شود و به كسی تندی كند. عموماً چهره‌ای بشاش و صمیمی و اخلاقی خوش داشت.
غیر از كار سخت و طاقت‌فرسای مهندسی، به كار فرد فرد بچه‌ها رسیدگی می‌كرد و سعی داشت مسائل پرسنل خود را حل كند و به مشكلات برادران در حد مقدورات رسیدگی نماید. از طرفی به دلیل حضور مستمر در جبهه و مشغله و مشكلات كاری زیاد، ‌به ندرت موفق به دیدن خانواده خود می‌شد.
شهید صفوی نسبت به بسیجی‌ها به شدت عشق می‌ورزید و آن‌ها را خیلی قبول داشت و می‌گفت: «ما باید جان خود را فدای بسیجی‌ها كنیم.»
آخرین باری كه برای دیدن خانواده رفته بود، صحنه بسیار عجیبی اتفاق افتاد. هنگام خداحافظی، پسر كوچك این شهید بزرگوار به برادر بزرگترش گفته بود: بابا را ببوس كه می‌رود و شهید می‌شود و ما دیگر بابا را نمی‌بینیم. دختر كوچكش جلو ایشان را گرفته بود و با حالت گریه می‌گفت: بابا یك روز دیگر پیش ما بمان تا اقلاً تو را سیر ببینیم. ما تو را هیچ وقت سیر ندیدیم.
نحوه شهادت
بعد از عملیات كربلای 5، ایشان جهت انجام مأموریتی از جبهه به تهران آمد و در هنگام بازگشت در یك سانحه هوایی مظلومانه به شهادت رسید و همان‌طوركه آرزویش بود در صراط مستقیم الهی جانش را تقدیم معبود خویش كرد.
شاهدی نقل نموده است: پرواز هواپیما مدتی به تأخیر افتاد. او را دیدم كه به نماز ایستاده است. حدود یك ساعت به‌طور مداوم مشغول ذكر و دعا و گریه بود. البته آن وقت او را نشناختم كه كیست. خداوند ان‌شاءالله او و همه شهدای عزیز ما را با اولیاء صدیقین، شهدا، انبیاء و صلحا محشور فرماید.

بخشی از وصیتنامه شهید محسن صفوی

در پیشگاه عدالت خداوندی، معیار كردار اشخاص است و من خدمت در جبهه‌ها را بر هر كاری ترجیح می‌دهم.
از خدا می‌خواهم به راهی كه رستگاری و آمرزش در انتهای آن است هدایت شوم.

مقام محترم فرماندهی كل سپاه در مورد برادر شهیدشان سید محسن می‌گویند:
خدا را شكر كه ایشان توانست سرباز خوبی برای اسلام، امام و رزمندگان بسیجی ما باشد و بحمدالله ایشان در وفاداری به امام و فداكاری در راه اسلام امتحانش را به خوبی پس داد. ایشان پنجمین شهید خانواده ماست و ما مفتخریم كه همه اینها از ایمان و عشق به اسلام و عشق به قرآن سرچشمه می‌گیرد.