ابراهیم امیرعباسی

شهید ابراهیم امیرعباسی

تاریخ شهادت:
۰۱ تير ۱۳۶۱
تعداد بازدید ۲۳۱۸ بار
بیست‌‌ودوم شهریورماه 1341، در خانواده عباسی یکی از سربازان روح‌الله به‌نام ابراهیم دیده به جهان گشود. پنج، شش ماهه بود که امام خمینی تازه نهضتش را آغاز کرده بود و خطاب به شاه فرموده بود: سربازهای من توی قنداقه‌ها هستند وروی خاک‌ها بازی می‌کنند. مادرش که این را می‌شنود ابراهیم را رو به قبله بردست می‌گیرد و از اعماق وجود دعا می‌کند و می‌گوید: خدایا این بچه را هم یکی از سربازان روح‌الله قرار بده.
او از همان کودکی با لقمه حلال که حاصل کارگری پدر بود پرورش یافت و عشق حسین‌بن علی(علیه‌السلام) را از شیره جان مادر گرفت. چهار ساله بود که گرد یتیمی بر چهره‌اش نشست و روزها وماه‌ها و سال‌ها بهانه پدر را گرفت. پس از اتمام کلاس اول ابتدایی تعطیلات تابستان را در مغازه خواروبار فروشی دایی‌اش مشغول به کار شد. با وجود این‌که امکان خرید اسباب‌بازی برایش فراهم نبود ولی او خلاقیت خود را از همان اوان نوجوانی به کار گرفت و با وسایل زاید برای خود اسباب‌بازی و ماشین کوکی می‌ساخت. با ورود به دبیرستان، در کنار درس خواندن کار هم می‌کرد. ابتدا وارد حرفه بنایی شد و مدتی بعد به سیم‌کشی مشغول شد و در هر دو مورد مهارت خوبی کسب کرد. در مدرسه هم به‌عنوان یک شاگرد خوب درسش را می‌خواند. با شروع امواج انقلاب، او نیز بی‌پروا و شجاعانه در تظاهرات و فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد. و حتی پس از مدتی مادر و خواهرش را که ابتدا مخالف فعالیت‌هایش بودند به صحنه راهپیمایی‌ها سوق داد.
پس از پیروزی انقلاب با پوشیدن لباس سبز سپاه، جهت مبارزه با ضدانقلاب عازم کردستان گردید و به تیپ ویژه شهدا به فرماندهی شهید محمود کاوه پیوست. این تیپ با عملکرد و فرماندهی ممتازی که داشت رعب و وحشت بسیاری در دل کومله و منافقین کوردل ایجاد کرد و از جمله کسانی‌که در آن نقش مهمی ایفا می‌کردند امیرعباسی بود به طوری‌که شهید کاوه همیشه می‌گفت: «ابراهیم امید تیپ ویژه شهداست».
پس از مدتی همراه یک تیم با مسئولیت محمود کاوه جهت پاسداری قسمتی از بیت حضرت امام(ره) به جماران مأمور شدند و پایه و اساس رشد روحی و معنوی ابراهیم با مشاهده حالات ورفتارهای امام در آن‌جا رقم خورد. با شروع جنگ تحمیلی با کسب اجازه از پیر و مراد خویش راهی جبهه‌های دفاع مقدس گردید. در روزهای آغازین جنگ وقتی استعداد او برای دیده‌بانی توسط شهیدحسن باقری و سیدعلی حسینی کشف شد او را برای گذراندن دوره‌های نقشه‌خوانی و دیده‌بانی به اصفهان فرستادند و او در تمام مراحل سخت و طاقت‌فرسای آموزشی مقام اول را کسب کرد. و با سمت مسئول گروه دیده‌بان‌های خراسان به جبهه بازگشت. در آموزش نقشه‌خوانی با خلاقیت فراوان نیروهای زبده و کارکشته‌ای را تربیت و به لشگرها و تیپ‌ها مأمور نمود و اولین طرح آموزش دیده‌بانی را بعد از عملیات الله‌اکبر مکتوب کرد. امیر عباسی در برگزاری دوره آموزش ادوات در سپاه خراسان نقش تعیین‌کننده‌ای داشت. او در امور نظامی همه‌ فن حریف بود و با پشتکار فراوان دستی در ساخت مواد منفجره از جمله قالب ساخت مواد منفجره، فولمینات جیوه، فتیله‌ها و چاشنی‌های نارنجک‌ها، نیتروآمونیوم و... داشت. جسارت و جرأت او در شناسایی بی‌نظیر بود به طوری‌که آوازه حماسه او در دشت آزادگان که منجر به پیروزی برق‌آسا در عملیات الله‌اکبر شد، تحسین و تقدیر فرماندهان سپاه را برانگیخت.

ابراهیم در نوزده سالگی شریک و یاوری صبور برای زندگی آسمانی خود برگزید و چند روزی به تولد تنها فرزندش مانده بود که بار دیگر در امتحانی سخت‌تر عشق بر عقل پیروز شد و ابراهیم را راهی آتشی دیگر در ارتفاعات دوپازا نمود و اول تیرماه 61 راهوار شهادت، او را به گلستانی ابدی سپرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید ابراهیم امیرعباسی:

در پادگان نشسته بودم، فرمان آمد درخت انقلاب خون می‌خواهد؛ می‌روم تا تشنگی او را فرو بشانم. ان‌شاء‌ ا... به توفیق و فضل خداوند.