شهید ولی مزارعی در خرداد ماه 1337 در یک خانواده متدین در روستای گلستان در سه کیلومتری جنوب شهرستان کازرون متولد گردید. از همان کودکی روح شهادتطلبی در وجود او حس میشد و همان باعث گردید که شمع روشنیبخش وجود وی روز به روز روشنتر گردد و تمایل بیشتری به تعالیم اسلام پیدا کند و به فراگیری وگسترش آن بپردازد.
شهید درس آزادگی و فداکاری را از سرور آزادگان جهان امام حسین(ع) فرا گرفته بود، که چگونه باید زندگی کرد و چگونه باید از دنیا رفت. شهید ولی مزارعی پس از دوران کودکی روانه دبستان گردید، متأسفانه بر اثر مشکلات زندگی و نبودن امکانات آموزشی مناسب نتوانست تحصیلات عالیه را طی نماید، اما شهید از استعداد سرشار و فوقالعادهای برخوردار بود. با اینکه تحصیلات عالیه را طی نکرده بود به اذهان کلیه دوستان و آشنایان میزان سواد وی بسیار بیشتر از تحصیلاتش بود. شهید علاوهبر پیشرفت علمی، از لحاظ فنی هم در سطح بالایی قرار داشت. شهید در رشته مکانیک، ماشینآلات، جوشکاری، لولهکشی و معماری مهارت به خصوصی داشت و در رشتههای نامبرده اشتغال داشت و با وجود اینکه درآمد بسیار خوبی داشت، بیشتر وقت و درآمد خود را در راه خدا و کارهای خیر صرف مینمود. او یک بازوی قدرتمند برای روستا، بهخصوص برادران پایگاه مقاومت بود، که از وجود او بهرهمند میشدند و پس از شهادت خلاء وجود او در تمامی قسمتهای روستا به شدت احساس میشد. تنها چیزی که شهید به آن فکر نمیکرد منافع شخصی بود، به همین علت زندگی پیامبرگونه و سادهای داشت.
خصوصیات اخلاقی و طرز زندگی شهید ولی مزارعی برای همه نمونه و الگو بود. اگر بابت کار طلبی از کسی داشت و این طلب حتی چند ماه و یا چند سال هم طول میکشید هیچ وقت طلبخواهی نمیکرد. در کارهای خیر مانند ساختن مسجد، مدرسه، جاده، آب آشامیدنی چه در کمک مادی و چه در کار و فعالیت پیشقدم بود. به هر کجای روستا که نگاه کنی آثار خیر شهید به چشم میخورد.
شهید ولی مزارعی قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی همراه با برادران فعال مسجد علیه رژیم پهلوی مبارزه مینمودند و کلاسهای قرآن و سخنرانی شبهای جمعه در مسجد صاحبالزمان روستا ترتیب میداد. با وجود اینکه در آن سالهای ستمشاهی تشکیل چنین جلساتی مشکل بود، اما این جلسهها از سال 1350 الی 1357 عصر روزهای پنجشنبه هر هفته در مسجد صاحبالزمان روستا بهصورت پرباری جهت استفاده خواهران و برادران انقلابی روستای گلستان (کاسکان) برگزار میشد.
پس از آنکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی به ثمر رسید، شهید فعالانه در پیشبرد اهداف انقلاب فعالیت مینمود، تا اینکه جنگ تحمیلی به ملت مظلوم ما تحمیل شد؛ شهید از پای ننشست و در مورخه 1361/11/11 عازم جبهه گردید و در منطقه عملیاتی عینخوش، در کنار دیگر برادران رزمنده با کفار بعثی به مبارزه پرداخت.
شهید بیشتر موقع ساکت بود و خیلی آرام و کم صحبت میکرد و کم اتفاق میافتاد که حالت ناراحتی به خود بگیرد. بیشتر مواقع تبسم بر لب داشت. خصوصیات پسندیده شهید باعث شد که از طرف بسیج بهعنوان فرمانده پایگاه مقاومت شهید فلاحی انتخاب گردد و مخلصانه فعالیت نماید.
شهید ولی مزارعی پس از اینکه مأموریتش در جبهه تمام میشد و به روستا برمیگشت، همیشه روح و فکرش در جبهه بود و هیچگاه از جبهه غافل نبود. هر هفته با همکاری برادران پایگاه مقاومت و مردم کمکهای نقدی و جنسی اهالی روستا را جمعآوری و به جبهه میفرستاد.
شهید با اینکه گرفتاری زیادی داشت هیچگاه ارتباطش را با جبهه قطع نمیکرد حتی بهصورت هفتهای به بسیج سپاه میرفت و فعالیت مینمود؛ تا زمانیکه مسئولین اعلام میدارند که کاروان یکصد هزار نفری محمد رسوالله(ص) روانه جبهه میگردد، شهید که عاشق جبهه و جنگ بود، همراه با عدهای از برادران روستا بلافاصله به بسیج مراجعه و داوطلبانه نامنویسی مینمایند. در تاریخ 1365/9/8 همراه با کاروان سپاهیان محمد(ص) بهعنوان فرمانده دسته عازم میدانهای نبرد میشوند. چند روزی بیشتر طول نمیکشد که عملیات "کربلای 4" شروع میگردد.
شهید در عملیات کربلای 4 شرکت میکند. در سحرگاه پنجشنبه 1365/10/4 پس از حماسهآفرینیها و رشادتها در شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل میآید و به سوی معبود خویش شتافته، به آرزوی خویش که همانا شهادت بود میرسد. پیکر پاکش در تاریخ 1365/10/8 در زادگاهش روستای گلستان (کاسکان) تشییع و به خاک سپرده میشود. آخرین باری که شهید به جبهه رفت یک ماه طول کشید که یادآور جملهای میشود که خود شهید به دوستانش گفته بود: «یک ماه که در جبهه ماندم، برمیگردم.» گویا به روح پاکش الهام شده بود که پس از یک ماه شهید میشود.
خصوصیات اخلاقی شهید ولی مزارعی
شهید بیشتر اوقات فراغت خود را در مسجد میگذراند و معمولا همیشه در نماز جماعت، که در مسجد برگزار میشد، شرکت مینمود. شهید در ماه مبارک رمضان، با اینکه روزه بود، بهصورت خستگیناپذیر در کارهای خیر نظیر ساخت مسجد و مدرسه و غیره فعالیت مینمود. شهید به امام امت علاقه بسیار زیادی داشت. اکثر جمعهها دست از کار میکشید و در نماز جمعه شرکت میکرد. شهید نه تنها در دعاهای کمیل و توسل و جلسه قرآن شرکت میکرد بلکه خود از برگزارکنندگان چنین جلساتی بود. در کارهای خیر همیشه پیشقدم بود.
خلاصهای از وصیتنامه شهید مزارعی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و صلوات به پیشگاه ائمه طاهرین سلمالله علیه اجمعین و با سلام و درود فراوان به خانوادههای شهدا، جانبازان و اسراء جنگ تحمیلی. امیدوارم که با شهادت من هیچگونه ناراحت نباشید؛ مبادا گریه و زاری کنید؛ صبر و استقامت داشته باشید، چون بازگشت همه به سوی خداوند بزرگ است و خلاصه یک روز انسان خواهد مرد؛ چه بهتر که در راه خدا شهید شود. به هر حال بازگشت همه ما به سوی خداست. سفارش من به خانوادهام این است که فرزندانم را خوب تربیت کرده و نماز را به آنان بیاموزید. آنها را به راه راست و نیک راهنمایی کنید، که انشاالله اجر عظیم دارد.
چند کلامی هم با دوستان، برادران و آشنایان، همیشه تقوا پیشه کنید و برای خدا قدم بردارید. به جبهه آمده و نگذارید امام تنها بماند. از برادران ستاد مقاومت میخواهم که جلسههای پایگاه را ادامه دهند و در مسجد حضور داشته باشند؛ نماز خوانده و همیشه به یاد خدا باشند. در شهادت من هیچگاه ناراحت نباشید چون راه ما راه امام حسین(ع) میباشد و ما آن راهی را خواهیم رفت که امام حسین، سرور آزادگان رفت. ما هر چه داریم باید در راه اسلام و انقلاب فدا کنیم، همچنانکه امام حسین فدا کرد و همیشه برای رضای خدا کار کنید. به امید پیروزی هرچه زودتر رزمندگان اسلام و به امید روزی که پرچم اسلام در سراسر جهان بر افراشته گردد.
خداوندا به حق دولت یار، خمینی را برای ما نگهدار
والسلام
ولی مزارعی