حجت فتورهچی فرمانده محور عملیاتی لشگر مکانیزه 31 عاشورا، در سال 1337 در خانوادهای مذهبی در شهرستان خوی بهدنیا آمد.
تربیت صحیح، ارتباط با افراد مذهبی و شرکت در مراسم عزاداری امام حسین(ع) او را با اعتقادات دینی آشنا ساخت. وی در دوران دبیرستان در جلسات قرائت قرآن و آموزش اصول عقاید شرکت میکرد.
در سال 1356 موفق به اخذ دیپلم میشود. همگام با اوجگیری انقلاب مردم ایران نیز در فعالیتهای ضدطاغوت شرکت میجوید.
با پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب اسلامی میشود. همچنین همراه با جهاد سازندگی عازم روستاهای اطراف میشد.
با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صف براداران سپاه میپیوندد. مدتی در واحد اطلاعات و تحقیقات در جهت کشف گروهکهای محارب و قاچاقچیان به فعالیت میپردازد.
بارها برای مقابله با اشرار به مناطق کردنشین اعزام میشود. با شروع جنگ تحمیلی در قالب یک گروه 12 نفره عازم جبهه جنوب میشود و در مناطق دزفول، کرخه و دهلران بر علیه دشمن میرزمند.
بعد از بازگشت از جبهه، در اردوگاه آموزشی سپاه به سازماندهی نیروهای عازم جبهه میپردازد. در عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس دوباره به جبهه عزیمت میکند.
در عملیات رمضان به فرماندهی گردان المهدی میرسد. با شایستگیهایی که از خود نشان میدهد، مسئول آموزش نظامی لشگر 31 عاشورا میشود و بعدها تا فرماندهی تیپ ارتقاء مییابد.
این شهید گرانقدر در دیماه سال 61 ازدواج میکند. و سرانجام در سال 1362 و در عملیات والفجر 4 به شهادت میرسد.
عجب روزی قلم بهدست گرفتهام، روز اوّل محرّم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، ماه نشانگر حماسههای اسلام، ماه شهادت سرور شهیدان حسینبن علی؛
السلام علیک یا اباعبدالله و علیالارواح الّتی حلّت بفنائک
السلام علیالحسین و علی علیبن الحسین و
علی اولادالحسین و علی اصحابالحسین
یا اباعبدالله سه سال است که با دیگر پاسداران در جبههها از اسلام دفاع میکنیم و بوی کربلایت رزمندگان را دیوانه کرده است.
یا حسین مظلوم چقدر هستند کسانیکه مثل من منتظر آزادی حرم پاکت هستند و چقدر از رزمندگانی در این مسیر در آرزوی دیدنت به خون خود غلطیدهاند.
یا امام حسین خیلی آرزو دارم که در کنار حرمت، حرم شش گوشهات، برای مظلومیّتت و مصیبتت در عاشورایت گریه و زاری کنم باری برای دومّین بار و این بار صدای«هل من ناصر حسین» در دشتهای ایران طنین افکند و یاران خود را دوباره طلبید، پیر و جوان از تمام نقاط به این ندا لبیک گفت من هم یکی از مشتاقان، برای رضای خدا در این دشت سرازیر شدم، خود میدانستم که لایق نیستم ولی به خودم فشار آوردم که شاید از این ندا بهرهای داشته باشم، در این دشت خونین دفعاتی پاهایم سست شدند که فقط با یاد خدا و به یاد تشنه لب کربلا و یاد مادران جگر سوخته شهداء و یاد نالههای یتیمان شهدا دوباره مرا به قرب الهی بلند کرد.
«الا بذکرالله تطمئنالقلوب»
خدایا من برای رضای تو به این هجرت قدم گذاشتم، تو هم در این هجرت راهنمایم باش. ملّت عزیز و از جان گذشته اسلام بهخود آیید که مبادا از خدا غافل باشید و جبههها را فراموش کنید تازه اوّل کار است، رهنمود امام عزیزمان را به یاد آورید که فرمودند: راه قدس از کربلا میگذرد.
خودتان را برای آزادی کربلا و قدس عزیز آماده کنید،که شهدا در انتظار خبر پیروزی هستند، بدانید که با جبهه آمدنتان لرزه بر اندام ابرقدرتها میاندازید و خدا و آقا امام زمان(عج) را از خودتان راضی و خشنود میکنید.
یار و یاور حسین زمان، خمینی بتشکن باشید، در نمازجمعهها و دعای کمیلها برای رزمندگان و جنگ بیشتر دعا کنید، روحانیت متعهّد را یاری نمایید که تنها قشری است که به شرق و غرب وابسته نمیشوند، از تهمت و افترا بپرهیزید که آفت انسان است، سعی کنید همیشه امر به معروف و نهی از منکر کنید، به نماز و دعاهایتان تکیه کنیدکه عامل پیروزی بر نفس است، سپاه پاسداران این نهاد جوشیده از ملّت را حمایت کنید.
در آخر برای خودم طلب عفو مینمایم، خداوند توفیق عمل به احکام آن و اطاعت از ولایت فقیه را به شما نصیب فرماید.
خدا نگهدارتان
حجت فتورهچی
اوّل محرم 62