ناصر كاظمی در 12 خردادماه 1335 در خانوادهای معتقد و اهل تقوا در تهران دیده به جهان گشود و از همان ابتدای زندگی با قشر محروم جامعه آشنا و همراه شد.
ناصر دوره ابتدایی را با نمرههای خوب پشتسر گذاشت تا وارد دبیرستان شد. او در این سنین، با شور و علاقه به مطالعه كتابهای دینی پرداخت تا بنیادهای اعتقادی و اخلاقی خود را با معارف اسلامی استوار سازد. وی پس از پایان دوره متوسطه با شركت در كنكور، در رشتههای پیراپزشكی و تربیت بدنی پذیرفته شد و بنابه علاقهای كه داشت، تحصیلاتش را در تربیت بدنی ادامه داد. ناصر همزمان با تحصیل به كار معلمی و تدریس در مدارس جنوب شهر تهران همت گماشت و بخش مهمی از حقوق معلمی خود را صرف خریدن كتابهای دینی برای شاگردانش كرد. كاظمی در این كلاسها با طرح مباحث دینی، اجتماعی و سیاسی دانشآموزانش را نسبت به مشكلات روز و نیازهای قشر جوان آْگاه كرد.
او در روند همین مطالعات و فعالیتهای اجتماعی خود، به ماهیت وابسته و فاسد رژیم شاه پیبرد و از سال 1365 به مبارزات سیاسی خود شدت و وسعت بخشید. در همین سال پس از شكنجه در ژاندارمری، به دادگستری منتقل و از آن پس در زندان قصر محبوس شد.
شهید ناصر كاظمی با اوجگیری مبارزات مردم مسلمان ایران علیه رژیم ستمشاهی، همراه جمعی از زندانیان سیاسی از زندان آزد گردید و جدیتر از گذشته به مبارزه پرداخت و تا پیروزی انقلاب اسلامی لحظهای آرام نگرفت. ناصر كاظمی، در خردادماه 1358 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد تا تجربیات خود را در این نهاد مقدس به كار بندد.
پس از گذرانیدن دوره كوتاه آموزش نظامی، برای خدمت در استان سیستان و بلوچستان راهی آن منطقه شد و حدود چهار ماه در شهرستان زابل به مردم محروم و مستضعف ناحیه خدمت كرد.
به دنبال غائله خلق عرب در خوزستان به این استان رفته و به مقابله با توطئهگران برخاست و تا آخر غائله در خرمشهر ماند.
كاظمی هنوز از این توطئه نیاسوده بود كه برای مبارزه با گروهكهای ضد انقلاب كردستان، راهی این خطه از میهن اسلامی شد و به پیشنهاد شهید "محمد بروجردی"، فرمانده وقت سپاه كردستان، همراه چند نفر، در 10 دیماه 1358 به "پاوه" رفت. ناصر فعالیت خود را در پاوه با سمت فرماندار آغاز كرد. وی كه در این مسئولیت شایستگی، لیاقت و كاردانی خود را نشان داده بود، بزودی علاوهبر مسئولیت فرمانداری، به فرماندهی سپاه پاوه نیز منصوب گردید. او بیشتر جلسات خود را با مسئولان شهر پس از فعالیت طاقتفرسای روزانه و در نیمههای شب میگذاشت و در تمام مدت مسئولیت خود، برای حل مشكلات مردم شهر از هیچ كوششی دریغ نمیكرد.
ناصر كاظمی از راه ایجاد وحدت بین سپاه و ارتش و به كارگیری نیروهای مردمی و طراحی چند عملیات، موفق میشود تمام مناطق تحت اشغال ضد انقلاب را از چنگ آنها خارج كند و آرامش را به منطقه برگرداند. آزادسازی و پاكسازی "باینگان"، "نودشه"، "نیسانه"، "نروی"، "نوسود"، "كله چناره"، و "شمشی"، از دیگر فعالیتهای این شهید بزرگوار است. وی همچنین برای مقابله با گروههای مسلح ضد انقلاب در كردستان، تیپ ویژه شهدا را تشكیل داد و فرماندهی آن را به عهده گرفت.
ناصر پس از یك سال و نیم خدمات ارزشمند در پاوه، به سنندج رفت و بهعنوان مسئول سپاه پاسداران كردستان منصوب گردید. پاكسازی مناطق حساسی همچون جاده "بانه-سردشت"، "كامیاران"، "مریوان"، "تكاب"، "صائین دژ"، "بوكان"، "سد بوكان"، از جمله اقدامات متهورانه او بهشمار میرود.
ویژگیهای شخصیتی شهید کاظمی
شهید كاظمی با تمام عشق در خدمت مردم محروم بود. در كردستان درخشید و چنان شخصیت والایی از خود بروز داد كه مردم دل در گرو محبت او سپردند و حتی نام "ناصر" را بر كودكانشان برگزیدند و بر این نام مباهات كردند. او مجاهدي نستوه، فرماندهي لايق و توانمند و برادري دلسوز و مهربان براي مردم و معلمي نمونه براي همرزمان خود بود.
هوشمندی، بصیرت، شجاعت و قاطعیت از ویژگیهای بارز شهید ناصر كاظمی بود. كردستان به وجود او مباهات میكرد و در كنار او احساس تنهایی و غربت نداشت.
نحوه شهادت
این میداندار بزرگ جهاد، سرانجام در تاریخ 6 شهریور1361، در حین پاكسازی محور "پیرانشهر-سردشت"، در یكی از روستاها، بر براق شهادت نشست و كردستان را در سوگ خود نشاند.
وصیتنامه شهید ناصر کاظمی
در مکتب اسلام هر مسلمان موظف است وصیتنامهای از خود برجای گذارد. البته تا آنجا که یادم هست تا کنون چندین وصیتنامه نوشتم که متأسفانه به علّت اینکه سعادت شهادت نداشتم، آنها قدیمی شده است و این وصیتنامه جدیدم است. البته اینجانب معتقدم هر که هر کاری کرده و هر نوشتهای که جمعآوری کرده باشد، با خود به آن دنیا خواهد برد و آن پروردگار یکتا است که باید قضاوت کند. شاید بیش از دو سال است که آمادگی شهادت را، به نظر خودم دارا میباشم ولی نظر خودم اصلاً شرط نیست نظر خداوند تبارک و تعالی شرط است.
وصایایم را به ترتیب ذیل ذکر مینمایم، امید است که تمام دوستان مؤمن و معتقد در آخرت شفاعت ما را بنمایند.
1- تنها مکتب رهاییبخش مستضعفین از دست مستکبرین، مکتب انقلابی اسلامی میباشد.
2- برای اینکه در این دنیای زودگذر گرفتار انحراف نفس نشوید، همیشه به یاد خدا باشید.
3- جهت ادامه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و متصل شدن به انقلاب جهانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همیشه سراپا گوش به فرمان امام و یاران صدیق و مؤمن امام، که عملاً در خدمت انقلاب و اسلام عزیز بودهاند، باشید.
4- ماهی یکبار به قبرستان شهدا بروید و درس مبارزه و ایثار و گذشتن از دنیا و پیوستن به شهدای صدر اسلام را فرا گیرید.
5- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تا حد امکان از نظر عقیدتی، سیاسی و نظامی تقویت نمایید و به خصوص سپاه را در یک سازماندهی واحد و طی یک ضوابط واحد در سراسر مملکت بسط دهید.
6- از اینکه کاری اشتباه انجام دادهاید از گفتن آن ابا نداشته باشید.
7- سیاستمداران همیشه باید از افرادی مخلص و صادق و با تقوا باشند تا بتوانند سیاست مکتب اسلام را پیاده نمایند.
8- سعی را بر جذب نیروهای جوان، نه دفع آنان بگذارید.
9- سعی کنید تحمل عقیده مخالف را داشته باشید، مانند شهید مظلوم آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی.
10- از اختلافات داخلی، به خاطر رضای خدا و خون شهدای انقلاب اسلامی بپرهیزید.
11- سعی شود که قانون اسلام در مورد همه بهطور یکسان اجرا شود و فرقی بین یک فرد عادی و سپاهی و روحانی و دولتمرد نباشد و امید است که مسئله زمین به نفع مستضعفین در حکومت اسلامی حل شود و دنیا ما را در این مورد الگو قرار دهد.
12- اگر کسی مسئول شد، موظف است که بر کار زیردستان خود تا حد امکان و توان نظارت نماید و گرنه باید از آن مسئولیت کنار رود.
13- سعی شود که در سه وزارتخانه: آموزشوپرورش، وزارت کشور و وزارت امور خارجه بهترین و مکتبیترین افراد وارد شوند و اگر چنانچه در این سه وزارتخانه مسامحه شود، مسئولین در پیشگاه خدا و امت مسئول خواهند بود.
14- زندان جمهوری اسلامی باید دانشگاه باشد و سعی شود اصلاً ساختمانهایی که جدیداً جهت احداث زندان ساخته میشود با معیار کاملاً اسلامی باشد و بهترین و مکتبیترین افراد بازجو و زندانبان باشند.
15- برای موفقیت در کردستان باید صفوف ضد انقلاب از مردم جدا شود. با ضدانقلاب با قاطعیت و با مردم محروم و مستضعف کُرد با مهربانی هرچه تمامتر رفتار شود.
16- از تهمتزدن بدون علم و آگاهی به دیگران شدیداً پرهیز کنیم.
17- اگر چنانچه جنازهام پیدا شد، در بهشتزهرا خاک نمایید.
18- تمام اموالم به بیبضاعتهای واقعی، طی تشخیص همسرم و خواهرم و برادرم تقسیم شود.
در پایان این نکاتی را که تذکر دادم هر کسی در رابطه با مسئولیتش جهت رضای خدا، اگر درست است اجرا نماید و گرنه اجرا ننماید. در آخر خودم به این نتیجه رسیدهام که تمام اعضاء خانوادهام کاملاً آماده شهادتند، بهخصوص همسرم و خواهرم و مادرم و برادرانم و پدرم آمادگی دارند. امید است که همگی مرا حلال بنمایند.
ناصر کاظمی
1361/3/9