مرتضی در تیرماه سال 1335 در خانوادهای متدین و زحمتكش در تهران بهدنیا آمد. از اوان كودكی تحت تربیت پدری دلسوز و مهربان و در سایه عشق و عاطفه مادری فداركار قرار گرفت.
وی دوره ابتدایی را تمام كرد و وارد مقطع تحصیلی متوسطه شد. مرتضی از هوش و ذكاوت زیادی بهرهمند بود. وی به سال 1335 موفق شد مدرك دیپلم را دریافت كند. پس از گرفتن دیپلم در رشته ریاضی دفتر آماده به خدمت گرفت و در فرصتی كه برای اعزام به سربازی داشت، توانست مدرك دیپلم نقشهكشی ساختمان را با نمرههای عالی كسب كند.
مرتضی از نوجوانی، نسبت به انجام واجبات دینی عشق و علاقه خاص نشان میداد، از اینرو دوران بلوغ و جوانی را در دوران فسادآلوده رژیم شاه، با پاكدامنی و تقوا سپری میكرد و همسالان خود را نیز در جهت سداد و تقوا راهنمایی مینمود. به خاطر راستی و رعایت تقوا، چندین بار مورد ضرب و شتم مأموران محل قرار گرفت.
از آنجا كه مرتضی فردی معتقد و هدفمند بود، از دوران سربازی بهترین استفاده را برد. وی در كسب فنون نظامی، از هیچ تلاشی فروگذار نكرد و سختترین كارها را در این مسیر متحمل شد. مدتی از سربازیاش را در هوابرد شیراز گذراند و با فنون چتربازی آشنا شد. مرتضی در هوابرد شیراز بود كه انقلاب شكوهمند اسلامی اوج گرفت او با بهرهگیری از آگاهیهای دینی و اجتماعی خود، به روشنگری سربازان پادگان پرداخت.
مرتضی، پس از فرمان حضرت امام خمینی خطاب به سربازان برای ترك پادگانها، از پادگان هوابرد شیراز گریخت و به تهران آمد. از آن پس، همواره با عوامل رژیم درگیر میشد و در راهپیماییها همپای مردم مسلمان شركت میکرد. در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، با شور و امید فراوان در تمامی صحنهها فعالانه حضور یافت و در تصرف پادگانها نقش اساسی ایفا میکرد.
مرتضی بهدنبال پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی، دوباره به پادگان هوابرد شیراز بازگشت و پس از پاكسازی پادگان از عناصر خود فروخته و پایان خدمت، به تهران آمد. وی پس از پایان خدمت سربازی، خود را برای خدمت در سنگرهای حساس انقلاب برای تحقق آرمانهای بلند کرد. از اینرو، نهاد نو پا و انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برای این منظور برگزید و در سال 1358 به عضویت سپاه درآمد. پس از مدتی فعالیت، رشادت و لیاقت خود را بروز داد و از سوی مسئولان سپاه بهعنوان مسئول حفاظت زندان اوین منصوب گردید و همراه یك گروهان در زندان اوین مستقر و مشغول خدمت شد. پس از شروع غائله كردستان، تاب ماندن در محیطی آرام و بیسروصدا را در خود ندید، از اینرو با نیروهای تحت امر خود راهی سنندج شد و در آنجا به مقابله با عناصر ضدانقلاب پرداخت. او با پایمردی و رشادت از اشغال فرودگاه سنندج توسط گروهكهای كومله و دموكرات جلوگیری کرد. استقامت و ایثار وی و نیروهای تحت امرش، حزب وابسته دموكرات را بر آن واداشت كه با ارتباط با برخی سران دولت موقت، مرتضی را به تهران بازگردانند. وی به تهران بازگشت ولی خیلی زود خود را به شهر بوكان رساند و در آنجا به مقابله و مبارزه علیه ضدانقلاب برخاست. در این شهر نیز مرتضی ضربات مهلكی به گروهكها وارد آورد اما این بار دولت موقت فشار خود را به همه پاسداران مستقر در كردستان آورد و تحتعنوان به اصطلاح هیأت حسننیت، عملاً پاسداران را خلع ید کرد و كردستان را دودستی به گروهكهای ضدانقلاب سپرد. مرتضی نیز از شهر بوكان به تهران بازگشت. زمانیكه حضرت امام خمینی در بیمارستان قلب بستری بودند، مرتضی مسئولیت حفاظت بیمارستان را برعهده گرفت.
بهدنبال شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق، مرتضی با تعدادی از نیروهای سپاه عازم جبهههای جنوب شد و در خرمشهر مستقر گردید. او و همرزمانش در این شهر حماسه آفریدند بهطوریكه بیشتر همرزمان خود را در پایداری و نگهداری از شهر از دست داد. مرتضی پس از سقوط خرمشهر به اصفهان رفت و مدتی نیز در آن جبهه جنگید. وی كه به ماهیت بنیصدر پی برده بود، مدتی به تهران بازگشت كه پس از عزل بنیصدر از ریاست جمهوری، تلاش وسیعی را در سركوبی گروهك منافقین انجام داد. وی در سال 1360 با دختری مؤمن و پاكدامن ازدواج کرد.
پیش از شروع عملیات پیروزمند بیتالمقدس، مرتضی راهی جبهه شد كه از سوی فرمانده لشگر 27 محمد رسولالله(ص) بهعنوان فرمانده یكی از گردانها برگزیده شد و در آزادی خونینشهر نقش بهسزایی ایفا کرد. وی در این عملیات از ناحیه دست زخمی شد و برای معالجه به تهران آمد. پس از مدتی، همراه جمعی از دوستانش برای حمایت مردم مظلوم لبنان، به سوریه و لبنان عزیمت کرد و مدت چهارماه در آنجا به خدمت با مردم مظلوم لبنان پرداخت. وی در تشكیل بسیج و آموزش مردم لبنان، فعالیتهای چشمگیری ارائه داد.
مرتضی پس از مراجعت از لبنان، بهعنوان مسئول ستاد تیپ سیدالشهدا(ع) منصوب شد كه از آن پس، خدمات ارزشمندی را در این تیپ انجام داد. وی در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر 4 بهعنوان مسئول محور، حماسههای ماندگاری را همراه دیگر نیروها خلق كرد. در عملیات خیبر اوج ایثار و پایمردی خود را به نمایش گذاشت.
شهید سلمان طرقی، پس از مدتها مجاهدت و مبارزه در راه حق و عدالت، سرانجام در روز 7 اسفندماه 1362 در عملیات خیبر در جزیره مجنون به افتخار شهادت نایل آمد و به آرزوی دیرین خود رسید. وی در این عملیات نیز همچون عملیاتهای قبل مسئول محور بود و با شایستگی در هدایت نیروهای تحت امر عمل كرد و خود كه سنگر به سنگر در جستجوی یار بود، با چهره خندان و آغوش باز گمشدهاش را یافت و شهادت را تنگ درآغوش كشید.