سید محمد محسن موسوی

شهید سید محمد محسن موسوی

تاریخ شهادت:
۲۷ مهر ۱۳۵۹
تعداد بازدید ۲۵۵۳ بار
زندگی‌نامه

چهره تابناک و پر فروغ سید محمد‌محسن موسوی، ۱341/۶/۱ در شهرخون و قیام (قم)، فضای خانه‌ای را که اهل تقوی بودند و مجذوب محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، نور باران کرد.

پدرش اهل علم، فضیلت و عدالت‌پیشه بود. معنویت، عشق به قرآن و شور حسینی(ع) را از اجداد طاهرخود به ارث برده بود. مادرش، زهرا(س) را در ایمان، عفت، پاکدامنی و تقوی، الگوی خود قرار داده و به او اقتدا می‌کرد.

سید محسن در خانواده‌ای روحانی و در دامن مادری با فضیلت، از برکت تربیت الهی اسلامی برخوردار گردید و تحت تأثیر اعتقاد عمیق پدر به قرآن و اهل‌بیت(ع) و عشق و محبت خانواده نسبت به سیدالشهدا(ع) از روحی عارف و آگاه و والا بهره‌مند شد.

با تربیتی برگرفته از اصالت مذهبی خانواده، به محیط آموزشی پا گذاشت. روح پرورش یافته او در دوران تحصیل، از نظر درسی و اخلاقی، او را فردی نمونه و موفق ساخته بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان ششم بهمن (هجرت) آباده طشک ، دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابن‌سینا ، دو سال اول دوره متوسطه را در دبیرستان احمد نی‌ریزی و دو سال آخر را در دبیرستان نمازی شیراز با موفقیت سپری کرد.

سید محسن می‌گفت: چگونه زیستن را از حسین(ع) و از پدرم آموخته‌ام؛ و چگونه مردن را نیز از شهید نواب صفوی یاد گرفتم.

در عنفوان جوانی یاد گرفته بود که چگونه باید با ظلم و ظالم مبارزه کرد و به حسین زمان خویش یاری رساند. او یکی از مبارزان سرسخت و مخالف رژیم ستمشاهی بود که در دوران پرطپش انقلاب، با پخش اعلامیه‌ها و عکس حضرت امام خمینی(ره)، حمایت خود را از ولایت فقیه اعلام نمود. سفاکان شب‌پرست بارها به زنجیرش کشیده و بدن نازنین اورا مورد ضرب و شتم قرار دادند. لکن آن گستاخی‌ها او را بی‌باک‌تر و اراده آهنین‌اش را مصمم‌تر برای ادامه مبارزه تا مرز شهادت آماده می‌ساخت.
توجه ویژه به قرآن

سخنانش برگرفته از کلام‌الله بود و آرزویش استقرار حکومت الله، با توجه به آیات الهی در وصیت‌نامه‌اش جهت فراگیری دانش چنین آورده است: بهترین دانش‌ها علم قرآن است، زیرا اصل علوم است وعلوم دیگر از قرآن منبعث می‌شود؛ یگانه برنامه جامعی که جامعه را کاملاً راهنمایی می‌کند، قرآن است. قرآن دوای دردهای اجتماع می‌باشد. قرآن تنها کتابی است که توده بشر را از نکبت، فلاکت، پریشانی، بدبختی، سیه روزی، ظلمت و جهل خارج ساخته و به نور علم منور و روشن گردانیده است. قرآن کتاب آسمانی است که برای هدایت خلق بر زمین نازل گشته و معجزه ابدیست که برای همیشه تا پایان روزگار باقی و جاویدان خواهد ماند و دست روزگار و حوادث این کتاب محکم و مقدس را کهنه و فرسوده نخواهد ساخت.

حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل

آتش عشقی که بر سینه‌ داشت، چنان بال و پرش را سوزانده بود که جز به وصال معشوق نمی‌اندیشید و هیچ باده‌ای، جز باده وصل، از حرارتش نمی‌کاست.
با شروع جنگ تحمیلی، به دور از چشم افراد خانواده، آموزش رزمی و نظامی را فرا گرفت. در مهرماه سال ۱۳۵۹به عضویت گروه فدائیان اسلام درآمد و با دانشجویان پیرو خط امام، به فرماندهی شهید علم الهدی، بسوی جبهه‌های نور علیه ظلمت روانه شد. در منطقه عملیاتی هویزه، به عنوان آر‌پی‌جی‌زن در میان دوستان همرزمش حضور پیدا کرد.

عاشق و دلباخته امام حسین(ع) بود، و در زندگی به آن حضرت اقتدا کرده و اورا سرمشق خود قرار داده بود. هرگز زیر بار ظلم نرفت و به شعار (هیهات من الذله) امام حسین(ع) ایمان داشته و جامعه عمل پوشاند. همواره در صحنه‌های نبرد حضور داشت. عاشقانه جنگید و مردانه ایستاد. 1359/7/27 تیرکین بر قامت سروگونه‌اش نشست و در میان خاک‌های تفتیده هویزه، دیگر نشانی از وی بدست نیامد، تاکنون نیز چشم انتظاران فراوانی به انتظار دیدار روی ماه او هستند.

آری! سید محسن همچون مولای خویش مظلومانه به شهادت رسید. در واقع: به آرزوی خود که توفیق وصال معشوق (امام حسین(ع) و خدای او) بود دست یافت. به قول خودش، ایمانش را از مرحله حرف به عمل رساند و به دستور خداوند که می‌فرماید: "یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون" جامه عمل پوشاند.
فرازهایی از دست‌نوشته‌های شهید

شهادت دعوتی است به همه عصرها و به همه نسل‌ها: اگر می‌توانی بمیران، واگر نمی‌توانی بمیـــر. و ای حسین(ع) تو فقط تنها نبودی ما هم بودیم، ولی ما از تو درس آزادی و آزادگی را آموختیم. ما خون دادن را از حسین(ع) و پیام رساندن را از زینب(س) آموختیم. ما بر ضد کاخ شاه جلاد برخاسته‌ایم و با خون خود شهادت می‌دهیم: یا مرگ یا حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی. آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی هستند.

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون.

مپندارید که شهدای راه دین مرده‌اند، آنها زندگان جاویدند و نزد خدا روزی می‌خورند.

والله لا یهدی القوم الظالمین.

خدا هرگز ستمکاران را یاری نمی‌کند.

نام من، سید محمد محسن موسوی ـ فرزند حاج سید احمد موسوی ـ متولد سال ۱۳۴۱ شهرستان قم، تاریخ ـ پنجشنبه ۷ دی ۱۳۵۷. ۲۷ محرم ۱۳۹۹ والسلام.


بارالها! به حق تمام انبیائت، از آدم گرفته تا آخرین پیامبرت محمد رسول‌الله(ص)، به دخترش زهرا(س)، به علی(ع) آن ابر مرد تاریخ بشر و به قرآن، آن کتاب مقدس؛ آن معجزه‌ای که بالاتر از هر معجزه است. به حسین‌ات و حسن‌ات و آن قهرمان زنان زینب(س) و به حق تمام ائمه معصومین(ع) و تمام مردان خدا از علی(ع)گرفته تا امام مهدی(عج) و جانشین بر حقش، نایب الامام خمینی و به تمام شهیدان راه حق‌ات، از ابوذر، بلال، ابوالفضل و حر گرفته تا نواب‌ها، واحدی‌ها، سعیدی‌ها، مطهری‌ها، عراقی‌ها، مفتح‌ها، بخاری‌ها، هرندی‌ها و امامی‌ها، به تمام پاسداران شهید شده در راه اسلام و قرآن سوگند و به حق امید مستضعفین امام زمان مهدی موعود(عج) سوگند که اولا:ً امام ما را، قلب مسلمانان را، از گزند تمام دشمنان محفوظ بدار و به او طول عمر و سلامت عنایت فرما. بعداً... و در آخر من، این بنده رو سِیه خودت را در تمام کارهایش موفق بدار، مخصوصاً در راه کسب علم و دانش، که فریضه‌ای است الهی، بتوانم از این راه خدمتی به اسلام کنم، موفقم بدار.

الهی، خدایا! از تمام گناهانم بگذر که بنده ذلیل و خوار تو هستم. باشد که بنده‌ای مخلص درگه‌ت شوم. به یاری خدای توانا

۲۹ رمضان المبارک ۱۴۰۰ مطابق با ۲۰ مرداد ۵۹ ۱۳

سید محمد محسن موسوی
به‌نام قرآن، آن معجزه‌ای که از طرف الله به دست رسولی بزرگ و امین خلق سپرده شد و معجزه‌ای که هر دقیقه آن، هر آیه آن، بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز معجزه است. به‌راستی چه معجزه‌ای از این بالاتر، بارالها! خدایا! به من راهی را نشان بده و اگر نتوانستم ادامه‌اش دهم، راهی دیگری را به من نشان بده. خدایا! راهی که بتوانم به عنوان یک مسلمان در آن راه حرکت محمد(ص) و ابراهیم(ع) را بپویم و انتهایش حرکت علی(ع) و حسین(ع) باشد.

خدایا مرا به آن آرزویی برسان که دارم، یعنی شهادت در راه خودت که برای رضای تو باشد. آن آرزو را نزدیک کن تا بتوانم قطره‌ای از این خون سرخ را در گرداب قطره خون‌های شهدا بریزم. آنها مخلوط گردند و انگهی سیلی شوند و کاخ یزیدصفتان را بر اندازند و درخت اسلام را که با خون شهیدانی چون حسین(ع) آبیاری شده، دوباره آبیاریش کنیم. امید من، آرزوی من، فقط شهادت است و جهاد با دشمنان خدا؛ به امید خدا اگر سعادت داشته باشم، شهادت را برای خودم افتخار و زندگی نوینی برای خود می‌بینم.

سید محسن موسوی

تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۹

 

 


وصیت‌نامه شهید سید محمد محسن موسوی

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل‌الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن و من او فی بعهده من ا لله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتهم به و ذلک هو الفوز العظیم. ( سوره توبه، آیه ۱۱۱(

خدمت سرور و پدر بزرگوارم حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج سید احمد موسوی دامت برکاته. با سلام بر تو ای پدری رنجدیده و زحمتکش و ای کسی که در راه خدا و خلق، از کوه تا کویر، در تمامی جاها کوشش کردی. با درود بر تو ای پدری که شب‌ها بیدار ماندی و روزها درس چگونه زیستن را به من آموختی ولی از درس چگونه مردن غافل شدی!. ولی چگونه مردن را از شهید نواب صفوی یاد گرفتم. از لاله‌هایی که از خون سرخشان می‌روید، حرکت می‌کنم؛ چونکه یاد گرفتم چگونه بمیرم.

حضرت علی(ع) می‌فرماید:الموت فی حیاتکم مقهورین و الحیات فی موتکم قاهرین.

پدرم مرا ببخش از اینکه از تو اجازه نگرفتم، تو نبودی و آن‌ها رفتند و الآن نوبت ما هست که برویم به میدان کارزار و جهاد با کفار تا انشاءالله پیروز شویم.

وعدالله الحق نصرمن الله و فتح قریب.

پدرم و از تو مادرم خیلی قدردانی می‌کنم، نمی‌دانم با چه نوشته‌ای از شما تشکر کنم که تا اینجا مرا رسانیده‌اید، ولی همین نوید را به شما می‌دهم که به امید خدا مردی صالح و خدمتگزار به اسلام و مسلمین شوم و الان می‌خواهم اثبات کنم و ایمانم را از مرحله حرف به عمل برسانم و به دستور الله که می‌فرماید:

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون

بدرستیکه باید عمل کرد. پدرم، مادرم، اگر سعادت داشتم و کشته شدم در راه الله، به این چند وصیت من حتماً عمل کنید:

۱- بعد از من نگویید "ناکام" و برای من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید؛ چونکه روح من منتظر شادمانی شماست نه گریه و زاری، روح من منتظر است که شما خوشحال باشید که یک پسری را در راه اسلام و قرآن و خمینی عزیز داده‌اید. چونکه من عاشق شهادت هستم.

۲- پدرم اگر من دراین مدت کوچکترین ناراحتی را برای شما بوجود آوردم، مرا ببخشید. به برادران و خواهرانم توصیه می‌کنم که حتماً قرآن و نماز را فراموش نکنند که خداوند شما را یاری کند.

۳- پدرم من جزو هیچ گروهی نیستم به جز حزب‌الله، همان راهی که نواب صفوی رفت و الان فدائیان اسلام (وفاداران شهید نواب صفوی) ادامه‌اش می‌دهند. من جزو این دسته هستم و شعارم این است:

لا اله‌الا‌الله محمد رسول‌الله علی ولی‌الله

۴- به تمام دوستانم سلام می‌رسانم.

۵- پیام من همین است:

الله فرمانده‌ام، بنده خدایم، محمد(ص) پیامبرم، قرآن یاورم

علی(ع) امامم، حسین(ع) الگویم، خمینی رهبرم، ایران وطنم

منتظری سرورم، ایمان اسلحه‌ام، شهادت افتخارم، جهاد روشم

پس ای مزدوران مثلث شوم ذلت و خواری، کفر و شرک و نفاق بجنگید تا بجنگم.

یا ایها الذین آمنو ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

تاریخ ۷ ذی الحجه ـ۱۴۰۰ق ـ ۲۵ مهر ماه ۱۳۵۹ش.

سید محمد محسن موسوی