بهنام قرآن، آن معجزهای که از طرف الله به دست رسولی بزرگ و امین خلق سپرده شد و معجزهای که هر دقیقه آن، هر آیه آن، بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز معجزه است. بهراستی چه معجزهای از این بالاتر، بارالها! خدایا! به من راهی را نشان بده و اگر نتوانستم ادامهاش دهم، راهی دیگری را به من نشان بده. خدایا! راهی که بتوانم به عنوان یک مسلمان در آن راه حرکت محمد(ص) و ابراهیم(ع) را بپویم و انتهایش حرکت علی(ع) و حسین(ع) باشد.
خدایا مرا به آن آرزویی برسان که دارم، یعنی شهادت در راه خودت که برای رضای تو باشد. آن آرزو را نزدیک کن تا بتوانم قطرهای از این خون سرخ را در گرداب قطره خونهای شهدا بریزم. آنها مخلوط گردند و انگهی سیلی شوند و کاخ یزیدصفتان را بر اندازند و درخت اسلام را که با خون شهیدانی چون حسین(ع) آبیاری شده، دوباره آبیاریش کنیم. امید من، آرزوی من، فقط شهادت است و جهاد با دشمنان خدا؛ به امید خدا اگر سعادت داشته باشم، شهادت را برای خودم افتخار و زندگی نوینی برای خود میبینم.
سید محسن موسوی
تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۹
وصیتنامه شهید سید محمد محسن موسوی
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه، یقاتلون فی سبیلالله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل و القرآن و من او فی بعهده من ا لله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتهم به و ذلک هو الفوز العظیم. ( سوره توبه، آیه ۱۱۱(
خدمت سرور و پدر بزرگوارم حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج سید احمد موسوی دامت برکاته. با سلام بر تو ای پدری رنجدیده و زحمتکش و ای کسی که در راه خدا و خلق، از کوه تا کویر، در تمامی جاها کوشش کردی. با درود بر تو ای پدری که شبها بیدار ماندی و روزها درس چگونه زیستن را به من آموختی ولی از درس چگونه مردن غافل شدی!. ولی چگونه مردن را از شهید نواب صفوی یاد گرفتم. از لالههایی که از خون سرخشان میروید، حرکت میکنم؛ چونکه یاد گرفتم چگونه بمیرم.
حضرت علی(ع) میفرماید:الموت فی حیاتکم مقهورین و الحیات فی موتکم قاهرین.
پدرم مرا ببخش از اینکه از تو اجازه نگرفتم، تو نبودی و آنها رفتند و الآن نوبت ما هست که برویم به میدان کارزار و جهاد با کفار تا انشاءالله پیروز شویم.
وعدالله الحق نصرمن الله و فتح قریب.
پدرم و از تو مادرم خیلی قدردانی میکنم، نمیدانم با چه نوشتهای از شما تشکر کنم که تا اینجا مرا رسانیدهاید، ولی همین نوید را به شما میدهم که به امید خدا مردی صالح و خدمتگزار به اسلام و مسلمین شوم و الان میخواهم اثبات کنم و ایمانم را از مرحله حرف به عمل برسانم و به دستور الله که میفرماید:
یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون
بدرستیکه باید عمل کرد. پدرم، مادرم، اگر سعادت داشتم و کشته شدم در راه الله، به این چند وصیت من حتماً عمل کنید:
۱- بعد از من نگویید "ناکام" و برای من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید؛ چونکه روح من منتظر شادمانی شماست نه گریه و زاری، روح من منتظر است که شما خوشحال باشید که یک پسری را در راه اسلام و قرآن و خمینی عزیز دادهاید. چونکه من عاشق شهادت هستم.
۲- پدرم اگر من دراین مدت کوچکترین ناراحتی را برای شما بوجود آوردم، مرا ببخشید. به برادران و خواهرانم توصیه میکنم که حتماً قرآن و نماز را فراموش نکنند که خداوند شما را یاری کند.
۳- پدرم من جزو هیچ گروهی نیستم به جز حزبالله، همان راهی که نواب صفوی رفت و الان فدائیان اسلام (وفاداران شهید نواب صفوی) ادامهاش میدهند. من جزو این دسته هستم و شعارم این است:
لا الهالاالله محمد رسولالله علی ولیالله
۴- به تمام دوستانم سلام میرسانم.
۵- پیام من همین است:
الله فرماندهام، بنده خدایم، محمد(ص) پیامبرم، قرآن یاورم
علی(ع) امامم، حسین(ع) الگویم، خمینی رهبرم، ایران وطنم
منتظری سرورم، ایمان اسلحهام، شهادت افتخارم، جهاد روشم
پس ای مزدوران مثلث شوم ذلت و خواری، کفر و شرک و نفاق بجنگید تا بجنگم.
یا ایها الذین آمنو ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
تاریخ ۷ ذی الحجه ـ۱۴۰۰ق ـ ۲۵ مهر ماه ۱۳۵۹ش.
سید محمد محسن موسوی