حسن باقری (غلامحسین افشردی)

شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

تاریخ شهادت:
۰۹ بهمن ۱۳۶۱
تعداد بازدید ۲۵۸۱ بار

تولد و کودکی

در روز ۲۵ اسفند سال ۱۳۳۴ هجری شمسی در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در حوالی میدان خراسان تهران چشم به جهان گشود. والدینش به عشق و محبت اباعبدالله‌الحسین (علیه السّلام) و از باب تیمن و تبرک، نام "غلامحسین" را بر او نهادند و به دنبال آن در سن دو سالگی در سفر کربلا او راه همراه خود بردند.

پدرش که در تربیت وی جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خود به مسجد و هیات و مراسم عزاداری سرور شهیدان می‌برد. این حضور معنوی باعث شد که او در آن ایام عضو فعال و مؤثر هیات نوباوگان محبان‌الحسین(علیه السّلام) گردد. غلامحسین دوره دبستان را در مدرسه "مترجم‌الدوله" و دوره متوسطه را در دبیرستان "مروی" تهران به پایان رساند.

 

فعالیت‌های قبل از انقلاب

شهید باقری هم‌زمان با تحصیل، در کلاس‌های حدیث و مباحث مربوط به حضرت صاحب‌الزمان(عج) که در مسجد "صدریه" دائر می‌گردید، شرکت می‌کرد. از کلاس سوم دبیرستان فعالیت فرهنگی خود را با ایجاد کتابخانه در این مسجد، به همراه تنی چند از هم‌فکرانش شروع کرد و در راستای کسب آگاهی‌ها و رشد فکری خویش، ضمن مطالعه و تحقیق پیرامون مباحث مذهبی، جلسات سخنرانی را در جمع دوستانش برگزار می‌نمود.

در سال ۱۳۵۴ پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی شهر ارومیه، تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. در این ایام علاوه‌بر مطالعه منظم و انسجام یافته در زمینه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و برقراری کلاس‌هایی در زمینه اصول عقاید برای دانش‌آموزان مدارس، فعالیت مذهبی خود را دنبال می‌کرد و بارها با بعضی از اساتید غرب‌زده که فرهنگ اسلامی را انکار و مظاهر منحط غربی را ترویج می‌نمودند، به بحث می‌نشست و ماهیت آن فرهنگ و عوامل غرب‌زده را افشا می‌کرد. از این رو، وی به‌عنوان یک عنصر مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، که در نهایت به دلیل این فعالیت‌ها پس از یک سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج گردید.

در این ایام در جواب یکی از نزدیکانش که به او گفته بود: «تو یک سال و نیم از عمرت را بی‌خود تلف کردی» پاسخ می‌دهد: «من وظیفه‌ام را انجام دادم و اگر به دانشکده رفتم برای کسب مدرک نبود، بلکه برای رشد خودم بود و می‌خواستم که دیگران را هم به صحنه بیاروم.»

شهید باقری در اسفندماه سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان جلدیان نقده به ایلام منتقل گردید. در دوره کوتاه خدمت سربازی با توجه به آشنایی که با مسائل اسلامی داشت به ارشاد و هدایت فکری سربازان پرداخت و همزمان با علمای شهر ایلام از جمله "آیت‌الله صدری" (امام جمعه قبلی ایلام) ارتباط داشت و اخبار و مسائل پادگان را به ایشان اطلاع می‌داد. به دنبال این فعالیت‌ها، تحت کنترل قرار گرفت و ضمن جدا کردن وی از جمع سربازان پادگان، او را به‌عنوان راننده یک افسر جزء به‌کار گماردند.

 

نقش شهید در پیروزى انقلاب اسلامى

همزمان با گسترش انقلاب اسلامى و فرمان حضرت امام خمینى(رحمت الله علیه) مبنى‌بر فرار سربازان از پادگان‌ها، خدمت سربازى را رها کرد و به موج خروشان و توفنده امت حزب‌الله پیوست و به‌صورت تمام وقت در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامى به فعالیت پرداخت.

به هنگام تشریف فرمایى حضرت امام خمینى(رحمت الله علیه) به میهن اسلامى، در فعالیت‌هاى کمیته استقبال شرکت چشمگیرى داشت و به دلیل برخوردارى از آموزش نظامى، به همراه سایر اعضاى خانواده و دوستانش در تصرف کلانترى۱۴ و پادگان ولى عصر(عج) (عشرت آباد سابق) در تهران نقش بارزى داشت.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

تا خرداد ۱۳۵۸، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همکاری فعال خود را با این روزنامه در زمینه‌های مختلف آغاز کرد.

در خرداد ماه سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ دیپلم ادبی شد. سپس در امتحان وررودی دانشگاه شرکت کرد و با رتبه صد و چهارم در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول گردید. او در مدت حضور در محیط دانشگاه، نقش فعال و مؤثری در مقابله با توطئه‌های ضدانقلاب و گروهک‌ها داشت.

شجاعت و شهامت شهید باقری بسیار بالا و قابل توجه بود. او با توجه به اینکه یک مسئول رده بالای نظامی بود، ولی همراه عناصر اطلاعاتی در شناسایی‌ها شرکت می‌کرد. در صحنه‌های رزم و در خطوط مقدم جبهه و در بعضی از موارد نیز در پشت خط دشمن حضور می‌یافت و حتی در هدایت گروهان‌ها و گردان‌های رزمی مستقیماً وارد عمل می‌شد.

شهید باقرى اوایل سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد. ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به خدمت شد و در زمینه شناسایى و مقابله با گروهک‌هاى منحرف و وابسته، فعالیت خود را استمرار بخشید و در این واحد بود که نام مستعار "حسن باقرى" براى ایشان در نظر گرفته شد.


حضور در جبهه‌های دفاع مقدس

تهاجم دشمن بعثی به مرزهای کشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، نقطه عطفی در زندگی شهید باقری بود. با احساس تکلیف در دفاع از اسلام و میهن اسلامی بلافاصله پس از شروع جنگ – در روز اول مهرماه سال ۱۳۵۹ – به همراه عده‌ای از برادران پاسدار راهی جبهه‌های جنوب شد و تا آخرین لحظه حیات، در این سنگر باقی مانده و در بسیاری از صحنه‌های پیروز دفاع مقدس حضور فعال و تعیین کننده داشت.

آغاز جنگ تحمیلی، شهید باقری را به‌عنوان یکی از اولین خبرنگاران عرصه جهاد به خطوط مقدم جبهه‌ها نبرد کشاند. ارتباط تنگاتنگ غلامحسین با صحنه‌های نبرد علاوه‌بر خبرنگاری رفته رفته از او فرمانده و نظریه‌پردازی قدر ساخت.

عمده عناوین فعالیت‌های وی در صحنه رزم با دشمن عبارتند از:

الف) تأسیس و راه‌اندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی.

شهید باقری از ابتدای ورودش به منطقه جنوب (اهواز) در پایگاه منتظران شهادت (گلف) به‌منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به جمع‌آوری نقشه‌ها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آن‌ها اقدام کرد و شخصاً به همراه عناصر اطلاعاتی، جهت کسب اطلاع دقیق از دشمن به شناسایی محورها و نقاط مورد نظر می‌پرداخت و در برخی از موارد نیز تا عقبه نیروهای دشمن برای ارزیابی توان و استعداد آن‌ها، با چالاکی و شجاعت بی‌نظیری پیش می‌رفت.

فعالیت‌های مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آن‌ها، منجر به راه‌اندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب (گلف) گردید.

واحدهای اطلاعات عملیات پس از گذشت حدود ۳ ماه از شروع جنگ، در تمامی محورهای جنوب (از آبادان تا دزفول) با قدرت تمام مستقر شدند و نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارش آن اقدام کردند. با این تلاش، اطلاعات چشم فرماندهی در میدان جنگ شد و یکی از ضعف‌های بزرگ – نداشتن اطلاع از وضعیت دشمن – برطرف گردید.

ب) شهید باقری علاوه‌بر ارائه اطلاعات، توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن داشت و اغلب حرکات احتمالی دشمن در آینده را پیش‌بینی می‌نمود و حتی به زمان و مکان آن هم اشاره می‌کرد. از آن جمله پیش‌بینی وی در دی ماه سال ۱۳۵۹ مبنی بر حرکت دشمن جهت الحاق محور شمال – جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط جفیر و بستان بود. که دشمن در کمتر از یک هفته با نصب پل‌های نظامی متعدد و تلاش گسترده این کار را انجام داد.

ج) از اقدامات بسیار مؤثر شهید باقری که در این دوره پایه‌ریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بی‌سیم‌های دشمن بود.

د) از دیگر فعالیت‌های وی طراحی گردان‌های رزمی و تعیین ترکیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی از رزم بود.

معاونت ستاد عملیات جنوب

شهید باقرى به دلیل لیاقت، شجاعت و شهامتى که داشت در دى ماه سال۱۳۵۹ به‌عنوان یکى از معاونین ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکست محاصره سوسنگرد، فرماندهى عملیات "امام مهدى(عج)"، فتح ارتفاعات "الله اکبر" و "دهلاویه" نقش به سزایى داشت و همه این نبردها در شرایطى اجرا مى‌شد که عملیات منظم نیروهاى خودى با مشکل مواجه شده بود و اغلب بدون نتیجه مى‌ماند. همه تلاش شهید باقرى و برادران سپاه این بود که ثابت کنند مى‌توان دشمن را شکست داد.

با برکنارى بنى صدر و با توجه به شرایط سیاسى آن زمان، در اجراى عملیات "فرمانده کل قوا" شرکت داشت و پس از مجروح شدن سردار "رحیم صفوى"، هدایت عملیات را به‌عهده گرفت و در این عملیات به‌عنوان فرماندهى لایق و کاردان شناخته شد.

فرمانده محور "دار خوین" در عملیات "ثامن الائمه" (علیه السّلام)

شهید باقرى که فرماندهى محور دارخوین را به‌عهده داشت، در عملیات شکست حصر آبادان در طرح‌ریزى، سازماندهى و کسب اخبار و اطلاعات دشمن نقش مؤثرى داشت.

معاونت فرماندهى عملیات "طریق‌القدس"

در عملیات "طریق‌القدس" که براى اولین‌بار در قرارگاه مشترک بین سپاه و ارتش تشکیل شد، شهید باقرى به‌عنوان معاونت فرماندهى کل سپاه در قرارگاه فرماندهى عملیات مشترک حضور یافت و در شناسایى محورها و تحلیل و پیش‌بینى حرکت‌هاى دشمن و پى‌گیرى مسائل رزمى نقش مهمى را ایفا نمود.

شهید باقرى در اجراى مرحله اول این عملیات سه شبانه روز بیدار بود و در آماده‌سازى مرحله دوم عملیات، به دلیل خستگى مفرط، شب هنگام طى تصادفى بشدت مصدوم شد و به بیمارستان منتقل گردید.
برادر شهید در این مورد مى‌گوید: «در بیمارستان در لحظاتى که معلوم نبود زنده مى‌ماند یا خیر و با اینکه به سختى سخن مى‌گفت مى‌پرسید: پل سابله کارش به کجا کشید؟ بشدت به فکر عملیات و نگران آن بود. با اینکه یک ماه دستور استراحت مطلق پزشکى به او داده بودند، پس از یک هفته، بیمارستان را ترک کرد و به ستاد عملیات جنوب بازگشت و با وجود آثار جراحت و سردرد شدید، به فعالیت خود ادامه داد.»

پس از عملیات موفق "طریق‌القدس"، دشمن بعثى دست به یک حمله در تنگه چزابه زد، شهید باقرى با وجود ضعف جسمى، تلاش زیادى براى تثبیت این نقطه استراتژیک و مهم به‌عمل آورد و با استقامت عجیبى چندین شب متوالى و بدون لحظه‌اى استراحت، به هدایت عملیات پرداخت و حتى در یک مرحله، به‌عنوان فرمانده گردان وارد عمل شد و تپه اى را که۴۰۰ نفر از نیروهاى دشمن روى آن مستقر بودند و بر نیروهاى خودى تسلط داشت به تصرف در آورد.


فرماندهى قرارگاه نصر در عملیات فتح المبین، بیت المقدس، رمضان

1- فتح المبین: قبل از شروع عملیات، شهید باقرى با تجزیه و تحلیل اطلاعات واصله، تمام واحدهاى اطلاعاتى را در راستاى اهداف این عملیات توجیه و وظایف هر یک را مشخص کرد.

با توجه به وسعت منطقه عملیات، چهار قرارگاه براى کنترل و هدایت عملیات مشخص گردید. جناح شمالى منطقه، حساس‌ترین محور عملیات بود. به دلیل این اهمیت و حساسیت، شهید باقرى به‌عنوان فرمانده قرارگاه نصر (قرارگاه مشترک ارتش و سپاه) در این جناح انتخاب گردید. ضمن اینکه در قرارگاه مرکزى کربلا نیز در کنار فرماندهى کل عملیات سردار "محسن رضایى" به‌عنوان مشاور عملیات و مسئول اطلاعات، فعالیت بسیار مؤثرى داشت.

در مرحله اول عملیات فتح‌المبین، قرارگاه نصر با موفقیت کامل به اهداف خود رسید و درمرحله دوم عملیات، با اصرار و تأکید شهید باقرى تصرف ارتفاعات رادار "ابوصلبى خات" از محور قرارگاه نصر انجام پذیرفت که پس از موفقیت و استقرار نیروهاى خودى، دلیل اصرار شهید باقرى کشف گردید.

2- بیت‌المقدس: بلافاصله پس از عملیات "فتح المبین"، آماده‌سازى عملیات "بیت‌المقدس" آغاز گردید.

شهید باقرى ضمن تلاش براى هماهنگى واحدهاى اطلاعاتى در طرح‌ریزى عملیات نیز حضور داشت و مى‌گفت: «لزومى ندارد ما مستقیما وارد شهر خرمشهر شویم، بلکه باید دشمن را دور بزنیم و عقبه او را ببندیم تا شهر خود به خود سقوط کند.» با اینکه نظرات دیگرى هم براى چگونگى آزادى خرمشهر وجود داشت، اهمیت و تأکید او پس از فتح خرمشهر آشکار شد.

در این عملیات شهید باقرى به‌عنوان فرماندهى قرارگاه نصر، در اجراى عملیات نقش مؤثرى را ایفا کرد. از هدف‌هاى عمده این قرارگاه، آزادى خرمشهر و تأمین مرز شلمچه و شرق بصره بود.

پس از دو مرحله عملیات موفقیت‌آمیز، در مرحله سوم عملیات، قرارگاه نصر با محاصره دشمن در ناحیه شلمچه، مزدوران بعثى را مستأصل و مضمحل کرد و شهر خرمشهر نیز آزاد گردید.

3- رمضان: پس از عملیات بسیار موفق "بیت‌المقدس"، طرح‌ریزى و آماده‌سازى عملیات "رمضان" آغاز شد. در این عملیات شهید باقرى همچنان در مسئولیت قرارگاه نصر حضور داشت. در مرحله اول عملیات رمضان این قرارگاه نقش عمل‌کننده نداشت و به‌عنوان قرارگاه احتیاط پیش‌بینى شده بود، ولى با روحیاتى که شهید باقرى داشت ضمن حضور در قرارگاه فتح و همکارى جدى و فعال با فرماندهى آن، در مراحل بعدى عملیات رمضان به علت پاتک‌هاى بسیار شدید و سنگین دشمن بعثى، قرارگاه نصر نقش بسیار مؤثرى در دفع آن‌ها و حفظ مواضع خودى داشت تا جایى که شهید باقرى جهت کنترل دقیق‌تر و تقویت روحیه رزمندگان، مقر تاکتیکى قرارگاه نصر را پشت خاکریزهاى خط مقدم مستقر کرد و تا تثبیت شرایط، در همان جا حضور داشت.

فرماندهى قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهى کل در قرارگاه‌هاى جنوب

پس از عملیات رمضان، شهید باقرى از طرف فرماندهى کل سپاه به سمت فرماندهى قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهى کل در قرارگاه‌هاى جنوب منصوب گردید.

در شرایطى که طرح‌ریزى عملیات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجراى عملیات "مسلم بن عقیل"(علیه السّلام)، شهید باقرى در قرارگاه کربلا با شناسایى و پى‌گیرى مستمر، عملیات "محرم" را طرح‌ریزى کرد و با کسب موافقت، نسبت به اجراى آن وارد عمل شد.

جانشین فرماندهى یگان زمینى سپاه

با توجه به کسب تجربیات و نتایج حاصله از موفقیت‌هاى رزمى و نظامى، ساختار سازمان رزمى سپاه شکل گرفت و بر اثر لیاقت و شایستگى قابل توجه و در خور تحسین شهید باقرى، ایشان به‌عنوان جانشین فرماندهى یگان زمینى سپاه منصوب گردید.

ویژگی‌های برجسته شهید

اتکال شهید باقری به خداوند تبارک و تعالی بسیار بالا بود و در سایه این توکل، اطمینان و استقامت عجیب وی بخوبی مشهود بود و در سخت‌ترین شرایط و حساس‌ترین موقعیت‌ها ضمن حفظ صبر و آرامش و خونسردی، با تدبیر عمل می‌کرد.

او عشق و علاقه عجیبی به اهل بیت(علیهم السّلام) و آقا امام زمان(عج) و امام خمینی(رحمت الله علیه) داشت.
شهید باقری بی‌ریا و بی‌تکلف در مصائب امام حسین(علیه السّلام) می‌گریست و علاقه فراوان و مستمر به مطالعه کتاب ارشاد شیخ مفید و مقتل‌های حادثه کربلا داشت.

استعداد و خلاقیت شهید باقری با توجه به کمی سن و تجربه وی، بسیار قابل توجه و مورد تحسین بود. یکی از نیروهای رده بالای سپاه(و با سابقه در جنگ) چنین می‌گوید: «با اینکه من دو سال از او بزرگ‌تر بودم ولی به جرات می‌توانم بگویم افکار او دو سال از من بالاتر بود.» شهید باقری همواره با هوشمندی و ذکاوت خویش شرایط رزمی و عملیاتی را پیش‌بینی و تحلیل می‌کرد و در کنار آن با قدرت بالای فکری، راه‌های کار و طرح‌ریزی عملیاتی خود را ارائه می‌نمود و بدون هراس از مشکلات، به فعالیت و تلاش در این زمینه می‌پرداخت. هرگز نسبت به دشمن اظهار عجز و ناتوانی نداشت، بلکه همواره نسبت به برتری نیروهای خودی بردشمن با اطمینان صحبت می‌کرد.

قاطعیت و قدرت تصمیم‌گیری شهید باقری به‌عنوان یک فرمانده لایق و موفق چشمگیر بود و در مراحل بحرانی و شرایط سخت با جرات کامل ضمن حفظ آرامش و خونسردی، نظر لازم و مؤثر را ارائه و در این باره تصمیم‌گیری می‌کرد.

یکی از فرماندهان نظامی ارتش که با وی همکاری مشترک داشت می‌گوید: «در مرحله‌ای از عملیات بیت‌المقدس یکی از یگان‌ها در شرایط سختی در مقابل پاتک دشمن قرار گرفته بود که فرمانده آن واحد در تماس اعلام کرد در صورت مقاومت، احتمالاً تلفات بیشتری خواهیم داشت. شهید باقری در پاسخ گفت: در مقابل دشمن باید مقاومت کنید و مسئولیت تلفات را هم من به گردن می‌گیرم.»

کادرسازی و تربیت نیرو از خصوصیات بسیار بارز شهید باقری بود. اهتمام زیادی به رشد و ارتقای همراهان و همکاران خود داشت. در تربیت کادرهای واحد اطلاعات و عملیات بسیار پرتلاش بود و در این زمینه آموزش‌های نظری و عملی را توام می‌کرد. بیش از سه دوره آموزش فشرده ۳۰ تا ۴۰ نفره برگزار کرد که بعدها این برادران در واحد اطلاعات – عملیات تیپ‌ها مسئولیت‌های مهمی را عهده‌دار شدند.
شجاعت و شهامت شهید باقری بسیار بالا و قابل توجه بود. او با توجه به اینکه یک مسئول رده بالای نظامی بود، ولی همراه عناصر اطلاعاتی در شناسایی‌ها شرکت می‌کرد. در صحنه‌های رزم و در خطوط مقدم جبهه و در بعضی از موارد نیز در پشت خط دشمن حضور می‌یافت و حتی در هدایت گروهان‌ها و گردان‌های رزمی مستقیماً وارد عمل می‌شد.

این شهامت در کلام وگفتار وی نیز تأثیر داشت. با تواضع، آنچه را صحیح می‌دانست بیان می‌کرد و از نظرات خود دفاع می‌نمود. از قدرت بیان و استدلال برخوردار بود و همواره مخاطب خود را تحت‌تأثیر قرار داده و به تحسین وا می‌داشت.

تواضع و فروتنی شهید باقری – با داشتن مسئولیت‌های مهم و اساسی در جنگ – بسیار محسوس بود و هرگز تحت‌تأثیر القاب و عناوین مسئولیتی قرار نمی‌گرفت.

رفتار مهربان او با همه (خصوصاً زیردستان) به گونه‌ای بود که علاقه متقابل نسبت به وی را در آنان ایجاد می‌کرد.

تا مدت‌ها همسرش نمی‌دانست که او در جبهه مسئولیت دارد و فرمانده است، در پاسخ به این سئوال که در جبهه چه می‌کند، می‌گفت: «من سقای بچه‌های بسیجی‌ام.»

نحوه شهادت

پس از عملیات رمضان در شهریور ماه ۱۳۶۱ که مقارن با ایام حج بود، در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفته بود: «هنوز که کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی می‌روم که حرفی برای گفتن داشته باشم.»

چند ماه پس از این صحبت در روز شنبه نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ در طلیعه ایام مبارک دهه فجر در حالی که تعدادی از همرزمان و همسنگرانش به دیدار حضرت امام خمینی(رحمت‌الله علیه) شتافته بودند، او برای شناسایی و آماده‌سازی عملیات "والفجر مقدماتی" به همراه تعدادی از نیروهای سپاه در خطوط مقدم "چنانه" (منطقه فکه) در سنگر دیده‌بانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهیدان "مجید بقایی"، "رضوانی" و … به لقاءالله شتافت.

آخرین کلامی که از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذکر شهادتین، نام مبارک امام شهیدان، حسین(علیه السّلام) بود.

شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهه‌های جنگ تنها یک‌بار، آن هم به مدت پنج روز برای ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان(عج) نام نرگس را برای تنها فرزندش برگزید.

بخشی از وصیت‌نامه سردار شهید غلامحسین افشردی

... فعلاً انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان …

... ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان هم سر جنگ داریم و در رابطه با این هدف جنگ با صدام یزید مقدمه است …

... در این موقعیت زمانی و مکانی، جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت، خیانت به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امام زمان(عج) و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هر گونه فداکاری بکند …

... در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی، جان‌دادن و مال‌دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش‌پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم…
در مورد درآمدها، چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را داده‌ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند …

در صورت امکان با لباس سپاه مرا دفن کنید.

درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان (عج)