نحوهی شهادت
سرانجام همانطور كه در شب دوم عملیات بزرگ كربلای 5 به دوستان گفته بود: «من در این عملیات اجر خودم را از خدا میگیرم.» هنگامی كه در تاریخ 9/11/65 سحرگاهان، آن زمان كه دلباختگان جمال محبوب، برای مناجات با خدای خویش مهیا میشوند، وعدهی الهی تحقق یافت و در منطقهی عملیاتی كربلای 5، از ناحیهی سر مورد اصابت تركش قرار گرفت و بعد از سه روز در 12 بهمن (مطابق با دوم جمادیالثانی كه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (ع) بود) به دیدار معبود و مهمانی اولیای خدا شتافت و به آرزوی دیرینهی خود نایل گردید.
وصیتنامه شهید حجت الاسلام و المسلمین حاج عبدالله میثمی
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»
«بسم الله الرحمن الرحیم»
الحمدلله رب العالمین و الصلوه والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین
و اما بعد از حمد خدای تبارك و تعالی و درود به پیغمبر و اهل بیتشان علیهم السلام خداوند توفیق عنایت فرمود كه در شب شانزدهم اسفندماه سال هزارو چهارصد و شصت شمسی مطابق با جمادی الاول در ایام وفات فاطمه زهرا سلام الله علیها وصیتنامه ای بنویسم. و خدایا تو گواهی در این لحظه كه در خدمت مقام وحدانیت، این كلمات را مینویسم بسی شرمنده و شرمسارم، چرا كه بندگان تو را میبینم كه در جبهههای حق بر علیه باطل میجنگند و در سنگرهای خود وصیتنامههای شهید وارانه مینویسند. خدایا دلم میسوزد كه چرا به زمین چسبیدم. خدایا اگر من بیچاره در این لحظه بمیرم فردا در مقابل این جوانانی كه از لذت و عیش و نوش دنیا بریدند و رو به تو آوردند سرافكنده خواهم بود.
اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریك له و اشهدان محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و ان علیا امیرالمؤمنین و حسن بن علی المجتبی و حسین بن علی السیدالشهدا و علی بن الحسین زین العابدین و محمدبن علی باقر علم النبین و جعفربن محمد الصادق و موسی بن جعفر الكاظم و علی بن موسی الرضا و محمدبن علی التقی و علی بن محمدالنقی والحسن بن علی العسگری و حجه بن الحسن المهدی صلواتك علیهم اجمعین ائمتی و سادتی بهم اتولی و من اعدائهم اتبری و ان ما جاز به النبی حق و ان الله بعث من فی القبور.
ای پدر بزرگوار و مادر مهربانم و ای خواهران و برادران و ای همه كسانی كه با شما در دنیا مانوس بودم از شما عاجزانه می خواهم كه پیوسته از برایم طلب مغفرت كنید چرا كه با رویی سیاه از دنیا میروم. شما نمیدانید خدا چقدر لطف كرده گناهان مرا از شما پوشانده. آنچه در دوران زندگیم بیش از همه چیز مرا رنج داد و باعث خون دل خوردن من شد، اخلاص نداشتنم بود و الان نمیدانم در مقابل خدای بزرگ چه عملی را همراه خود ببرم. دومین مسئلهای كه مرا در زندگی عقب انداخت كه موفق نشوم از فیضهای بزرگتری بهرهمند تر گردم، بی نظمی و بز صفتی من بود كه جسته گریخته كار میكردم و به هر كشتزاری دهانی میزدم. این است كه دستم از حسنات تهی است. و سومین چیزی كه گوشت بدنم را آب كرد و در دنیا مرا سوزاند تا قیامت چه بر سرم آورند غیبت بخصوص غیبت علما بود...