به سال 1326 ه.ش در خانوادهای مذهبی در "فیروز آباد" تهران بهدنیا آمد و پس از مدتی همراه خانوادهاش به شهر اصفهان عزیمت و در آنجا سكنی گزید. او به دلیل مشكلات اقتصادی روزها كار میكرد و شبها به تحصیل میپرداخت و این روال را تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد. پس از تحصیل دوران ابتدایی، پدرش برای پرورش روحیه مذهبی، او را به محضر یكی از علمای اصفهای فرستاد تا روح تشنه وجودش را به زلال معرفت الهی شاداب نماید.
وی از كودكی علاقهمند به فراگیری قرآن بود و صوت و لحنی دلنشین داشت. آشنایی ایشان با معارف غنی اسلامی تنها به انس با قرآن محدود نمیشد، بلكه بوستان روحش با عطر گلواژههای تالی قرآن كریم (نهجالبلاغه) مصفا بود و مقدار زیادی از نهجالبلاغه را حفظ بود. این شهید عالیقدر از فقر و تنگدستی مردم در رنج بود و درآمد اندك خود را كه از راه بنایی بهدست میآورد در جهت بهبود معیشت افرادی كه با آنان سر وكار داشت مصرف میكرد.
فعالیتهای سیاسی و مذهبی
شهید رضائیان طی مسافرتی به تهران، در منزل شهید "آیتالله سعیدی" به كار ساختمانسازی مشغول شد و در همین ایام شدیدا تحتتأثیر آن شهید گرانقدر قرار گرفت. ایشان در این مورد میگوید: «ارتباط با شهید سعیدی، شعلههای خشم درون مرا علیه رژیم پهلوی بر افروخت بهگونهای كه شجاعانه به افشاگری جنایتها و خیانتهای دستگاه طاغوت میپرداختم.» بر این اساس شهید رضائیان مبارزه دامنهداری را علیه رژیم پهلوی شروع كرد و در دوره سربازی بارها تحت تعقیت قرار گرفت.
او كه از تسلط بیگانگان بر مقدرات كشورمان سخت به تنگ آمده بود با الهام از افشاگریها و رهنمودهای حضرت امام(قدس سره) مفاسد و بدبختیهایی را كه بهخاطر تصویب لایحه كاپیبولاسیون دامنگیر ملت اسلامی ایران شده بود به دیگران گوشزد میكرد.
شهید رضائیان در پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) نقش به سزایی داشت و برای آنكه شناسایی نشود منزل مسكونی خود را دائما تغییر میداد. او با تشكیل جلسات مذهبی و در اختیار قرار دادن كتب اسلامی و انقلابی، جوانان مستعد و مذهبی را با معارف الهی آشنا میكرد.
ایشان با همكاری شهید "محمد منتظری" دامنه فعالیتهای انقلابی خود را علیه رژیم طاغوت به كشورهای همسایه كشاند و بدینگونه نقش مهم و مؤثری در جهت افشای چهره كریه رژیم پهلوی در خارج از مرزها داشت. او با برقراری ارتباط با خارجیان مقیم اصفهان و چاپ اعلامیه به زبانهای خارجی، برای افشای ظلم و جنایات حكومت طاغوت و بیداری افكار عمومی، از هیچ كوشش فروگذار نكرد.
فعالیتهای شهید بعد از پیروزی انقلاب
همزمان با پیروز انقلاب اسلامی، شهید رضائیان به همراه عدهای از برادران حزبالله مبادرت به تشكیل كمیته دفاع شهری اصفهان كرد و به تشكیل سپاه در شهرستاهای داران، فریدن، خوانسار و مباركه پرداخت. شهید رضائیان در اوایل سال 1359 با تعدادی از برادران سپاه مأمور رفتن به كردستان شد و با رشادتهای خود در آزادسازی شهر سنندج نقش مهمی را ایفا كرد. در یكی از درگیریها بر اثر اصابت گلوله از ناحیه سر و گلو به شدت مجروح گردید و مدتها در بیمارستان حالت اغماء داشت.
حضور در جبهههای جنگ
شهید رضائیان در سال 1360 به جبهه دارخوین اعزام شد، كه بر اثر جراحت شدید به پشت جبهه منتقل گردید. پس از بهبودی نسبی به سمت مسئول معاونت عملیات سپاه منطقه 2 اصفهان منصوب گردید و تا دی ماه 1361 در همین مسئولیت باقی ماند. بعد از آن به درخواست سردار "رحیم صفوی" به تهران آمد و در ستاد مركزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یكی از معاونتهای طرح و عملیات مشغول بهكار شد. سپس مأمور راهاندازی قرارگاه مقدم حمزه(ع) در منطقه غرب گردید.
شهید رضائیان فعالیت خود را از یك رزمنده عادی در روزهای اول جنگ كردستان شروع كرد و مرحله به مرحله، همزمان باگذشت زمان، مراتب مختلف فرماندهی را با موفقیت پشتسر گذاشت تا به فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سید الشهداء(ع) منصوب گردید. هنگامی كه ایشان به مریوان آمد، تعدادی از یگانها از جمله لشكر 14 امام حسین(ع) و لشكر 8 نجف اشرف در منطقه حضور داشتند و از اینكه قرار بود تحت فرماندهی او عملیات "والفجر 4" را انجام گیرد، اظهار رضایت میکردند. در زمان كوتاهی اركان ستادی این قرارگاه به همت ایشان شكل گرفت و مجموعه معاونتها در جهت آمادهسازی عملیات فعال شدند.
شهید رضائیان انسان دقیق و منظمی بود و همواره سعی میكرد سنجیده عمل كند. قبل از هر تصمیمی با بسیج عناصر اطلاعاتی، آخرین وضعیت دشمن را از جنبههای مختلف بهدست میآورد و بر اساس استعداد، تجهیزات و توان رزمی دشمن، به كمك طرح و عملیات و نظرخواهی از فرماندهان، چگونگی انجام عملیات و مراحل آن را طراحی میكرد. از این به بعد همه توجه ایشان روی كیفیت سازماندهی نیروها و آرایش و مانور یگانها بر اساس نوع مأموریتشان بود.
از ظرافتهایی كه ایشان در عملیات داشتند، بررسی و كنترل طرح مانور گردانهای عملكننده یگانها بود. این فرمانده دلاور و دلسوز اسلام، قبل از هر عملیات فرماندهان تحت امر را در خصوص رسیدگی به نیروها توجیه و برای افزایش روحیه معنوی آنان سفارش زیادی میكرد. تلاش همه جانبه وی در عملیات حماسه آفرین "والفجر 4" در موفقیت رزمندگان اسلام بسیار مؤثر بود و میتوان گفت بخش مهمی از پیروزی حاصله در "دشت شیلر" مدیون زحمات شبانهروزی این شهید عزیز بود.
ویژگیهای اخلاقی شهید
شهید رضائیان از مصادیق عملی و الگوی یك فرمانده سپاه اسلام بود. هر كس حتی برای مدت كوتاهی با ایشان و تحت فرماندهیاش انجام وظیفه میكرد با تمام وجود آن را احساس مینمود. توانمندی و شخصیت والای شهید رضائیان در حدی بود كه نقل میكنند در روزهایی از عملیات "والفجر 4" درحالی كه منطقه عملیاتی مورد بازدید سردار فرماندهی محترم كل سپاه قرار گرفت ایشان خطاب به برادران حاضر اظهار میدارند كه ما باید فرماندهی جنگ را بهدست افرادی چون ایشان (شهید رضائیان) بسپاریم. جلسهای با حضور ایشان نبود كه بر پا شود و ذكر قرآن و حدیث و دعا در آن فراموش شده باشد، حتی اگر وقت هم ضیق بود این امر صورت میگرفت.
در ظواهرِ فردی آنگونه بود كه اگر ناآشنا و تازهواردی به جمع آنها میپیوست ایشان را با رزمنده عادی تمیز نمیداد. او فردی منظم، دقیق و سختكوش بود و در قبول و انجام كارهای سخت از دیگران سبقت میگرفت. عموما سعی میكرد با نیروها بر سر یك سفره غذا بخورد. فردی رئوف، مهربان و رفیقالقلب بود. شبها تا همه به خواب نمیرفتند، نمیخوابید. پس از اطمینان از به خواب رفتن افراد، به سنگرها سركشی میكرد و چنانچه رزمندهای بدون روانداز خوابیده بود، روی او را میپوشاند.
شهید رضائیان در بُعد عبادی مقید، اهل تهجد و راز و نیاز عاشقانه با خدا بود. هرگز نماز شب را ترك نمیكرد و فردی خودساخته بود و شدیدا مراقب اعمال و رفتار خود بود. در انجام واجبات كوشا و در پرهیز از محرمات و ارتكاب گناه، حتی صغیره، دقتنظر داشت. در كارها از مشورت دیگران استفاده میكرد و روحیه انتقادپذیری بالایی داشت.
شهید رضائیان در كنار فعالیتهایش غافل از تحصیل علم نبود و مخصوصا به مطالعه علوم قرآنی و نهجالبلاغه علاقه زیادی داشت. ایشان آشنایی بسیاری با احادیث و روایات داشت و ده جزء قرآن مجید را حفظ بود.
فرزندان خود را در انجام فرایض و یادگیری علوم قرآنی با زبانی شیرین توأم با بیان احادیث و اهدای جایزه تشویق و ترغیب میکرد. او با پدر و مادر خود رفتاری متواضعانه داشت.
شهید رضائیان در حفظ بیتالمال دقت و توجه خاصی داشت و با اینكه ماشین سپاه در اختیارش بود، اما در كارها از موتور سیكلت شخصی استفاده میكرد.
نحوه شهادت
قبل از مرحله سوم عملیات "والفجر 4"(آبانماه 1362) هنگامیكه برای شناسایی و بررسی منطقه عملیاتی به همراه چهار تن از فرماندهان و مسئولین قرارگاه به دامنههای جنوبی ارتفاعات لری رفته بودند، در حین صعود به قله ارتفاع لری به علت عدم پاكسازی كامل منطقه، روی مین رفته و به شدت مجروح شدند.
مسئول وقت اطلاعات قرارگاه چنین نقل میكند: «وقتی بالای سر او رفتم، دیدم به علت تركش زیادی كه به بدنش خورده بود، جانسوزانه ناله میكرد. با دیدن چنین حالتی یاد خاطرات زندان او افتادم كه برای ما تعریف میكرد. او میگفت: همگامی كه مأمورین ساواك، یكی از مبارزان مسلمان را با بخاری برقی شكنجه میدادند آیه "یا نار كونی بردا و سلاما" را قرائت میكرد. این خاطره را به یادش آوردم. ایشان آرام شد تا اینكه او را به سختی به پشت جبهه منتقل كردند. در بیمارستان بود كه به آرزوی دیرینه خود رسید و به لقاء معبود و معشوقش نایل گشت و دریای متلاطم روحش به كرانه وصال، آرامش گرفت.»
بخشی از وصیتنامه شهید
این همه خونی كه برای اسلام ریخته شد و این همه جوانانی كه فدای اسلام شدند را دستكم نگیرید و بدانید كه سستی و كاهلی نزد خداوند متعال مسئولیت دارد. سعی كنید دوستی و دشمنی شما بر اساس حق باشد. از تقصیر افراد، زود در گذرید و زیاد سختگیر نباشید.
هیچ دوستی بهتر از قرآن نیست، رفاقت با او را ترك نكنید، سعی كنید آن را خوب فرا گیرید، خوب تلاوت كنید، خوت عمل نمایید و خوب به دیگران یاد دهید، حتی اگر یك نفر باشید.