علی چیت‌سازیان

شهید علی چیت‌سازیان

تاریخ شهادت:
۰۴ آذر ۱۳۶۶
تعداد بازدید ۹۹۳۸ بار
شهید علی چیت‌سازیان سال 1341 در خانواده‌ای مذهبی در همدان دیده به جهان گشود. جرأت، تیزهوشی و توانایی جسمی از خصوصیات بارز دوران کودکی او بود. علاقه زیادی به ورزش‌های رزمی داشت. پر تلاش و با روحیه بود. دوران ابتدایی و راهنمایی را در شرایط فقر خانواده گذراند و خود نیز برای امرار معاش خانواده‌اش كار می‌كرد.
ورودش به هنرستان، همزمان با پیروزی انقلاب بود. او مانند میلیون‌ها ایرانی در راه پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی تلاش‌های زیادی به عمل آورد.
با فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشكیل ارتش بیست میلیونی، از طریق هنرستان وارد بسیج شد و در پادگان آموزشی قدس همدان آموزش‌های نظامی را گذراند. هوش و ذكاوت او در كسب فنون نظامی به قدری بود كه در مدت كوتاهی به عنوان فرمانده نیروهای آموزشی انتخاب شد. بعد از آن او فرمانده مرکز آموزش نظامی شد. نیروهایی كه توسط شهید چیت سازان آموزش دیده‌اند بالغ بر چندین هزار نفر می‌باشند.
با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز دشمن بعثی به خاك مقدس جمهوری اسلامی، او که شوق زیادی برای رفتن به مناطق جنگی داشت، با تشكیل و قبول فرماندهی گردان انصار الحسین(ع) و به عهده‌گرفتن مسئولیت آموزش جنگ‌های كوهستانی در این گردان، به منطقه عملیاتی رفت.
در عملیات "مسلم‌بن عقیل" با این‌كه بیش از 17 سال سن نداشت، 140 نفر از نیروهای بعثی را، كه به اسارت رزمندگان اسلام در آمده بودند، از داخل خاك عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خود را به اثبات رساند.
علی چیت سازان با تشكیل لشکر انصار الحسین(ع) به‌عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات این یگان برگزیده شد و در بیشتر عملیاتی که از سوی رزمندگان اسلام برای مقابله با متجاوزان صورت می‌گرفت، شرکت می‌کرد. از جمله عملیات "والفجر2"، "والفجر 5"، "والفجر 8" و... او چند بار در این عملیات مجروح شد اما هر بار با جدیتی بیشتر و عزمی راسخ‌تر به جبهه بر می‌گشت.
او همانند فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با وجود این‌كه مسئولیت سنگین فرماندهی اطلاعات و عملیات لشکر انصارالحسین(ع) را به عهده داشت ولی هیچ‌گاه از نیروهای مخلص بسیجی دور نمی‌شد. در مواقع عملیات، با این‌که او مأموریت خود را که شناسایی مواضع دشمن بود، از قبل انجام داده بود اما به برداشتن اسلحه و حضور در عملیات به یاری رزمندگان گردان‌های عملیاتی می‌شتافت.
علی چیت سازیان در عملیات "كربلای 4" و "کربلای 5" نیز به عنوان فرمانده محور عملیاتی لشکر انصارالحسین(ع) به مبارزه با دشمنان خدا پرداخت و رشادت‌هایی را از خود به یادگار گذاشت. هنوز جای جای خاك شلمچه حماسه‌ها و رشادت‌های او را در دل خویش به یادگار دارد؛ حماسه‌هایی که تا همیشه تاریخ فراموش نخواهد شد.
سرانجام این سردار ملی و سرباز فداکار اسلام عزیز در روز چهارم آذر 1366 در حین انجام یك مأموریت گشت شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. قبل از او برادر دیگرش در راه دفاع از اسلام ناب محمدی به درجه رفیع شهدت رسیده بود.
وصیتنامه شهید علی چیت سازیان
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و سپاس خداوندى را كه در رحمت خود را در این عصر و زمان بر روى بندگان خود باز كرده و راه و روش اسلام ‌شناسى را به ما آموخت و ما را از ظلمت و تاریكى به صبح سفید و آشنائى و پیروزى بر نفس سركش كشاند و از خواب غفلت به بیدارى كشید و از مردن در رختخواب و یا در راه غیر خدا به شهادت در راه خودش كشاند و چنین پدر بزرگوارى را الگوى تمام خوبی‌ها، مرد تقوا و عمل، انسان پاك و فرعون كش، بت‌شكن زمان، انسان سخن و عقل، پیر شكست ناپذیر و گوهر جماران را به عنوان رهبر بر بالاى سر ما یتیمان نهاد و درس تقوا و آزادگى را از زبان حسین (ع) بر ما آموخت و قلب سیاه و كدر ما را با گذشت و جان بازى و ایثار و صبر و استقامت در راه خدا سفید و پاك گرداند و حال اگر شب و روز شكرگزارى كنیم قدر این نعمت خدا را نتوانیم دانست.
خداوند در این مدت انقلاب یك نعمت بزرگى باز به ما بخشانید و آن هم جنگ با كافران و خداشناسان روى زمین، تا بتوانیم خودمان را در صحنه عمل امتحان كنیم و براى رسیدن به جهاد مقدس (اصغر) باید موانع‌هاى بزرگى را از سر راه برداریم و آنهم مبارزه با نفس و یا جهاد اكبر است. واقعا كه جبهه، دانشگاه الهى است؛ دانشگاهى كه در آن درس تقوا، درس گذشت، استقامت، فداكارى، جانبازى، صبر و غیره آموخته می‌شود. جبهه جایى است كه انسان‌هایی كه در آن قدم مى‌گذارند باید از ته قلب بر سرور شهیدان آقا ابا عبدالله لبیك گویند و حسین‌گونه تا آخرین لحظه عمر خود باشند. جبهه جایى است كه انسان یك قدم از دیگران نسبت به خدا نزدیك‌تر است. خاك جبهه ایران همچون خاك كربلاست، چون زمانی‌كه عزیزان سر بر زمین مى‌گذارند و زمین را با خون خود آبیارى می‌كنند، به عشق رسیدن به آقا ابا عبدالله(ع) و بیاد آن بزرگوار هستند و خداوند در این راه پاداش قرار داده است، كه بالاترین پاداشش شهادت در راه اوست.
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند / روبه صفتان زشت‌خو را نكشند

پیام به مردم حزب‌الله و زحمت‌كش
البته اینجانب كوچكتر از آن بودم كه بعد از رفتن خود پیامى بدهم. خودم را در مقابل تمام موجودات خداوند كوچكتر مى‌دانم ولى گفتنی‌هاى زیادى براى مردم دارم كه بعد از خاموش شدن چراغ عمرم شما مقدارى از آن را روى كاغذ مى‌خوانید. اول این‌كه امام عزیز را تنها نگذارید و به پیام‌هاى پدرگونه او از ته قلب گوش فرا دهید و مانند مردم كوفه نباشید كه ابا عبدالله را تنها گذاشتند. اگر تا به الان در این راه مقدس قدم نگذاشته‌اید و به پابوس اسلام نیامده‌اید، فرصت هست و هر وقت كه پیش خدا بیایید خداوند شما را قبول مى‌كند و دیگر این‌كه راه‌هاى انحرافى كه انسان را از خط امام عزیز و بزرگوار دور مى‌كند پرهیز كنید.
امام عزیز فعلا فرموده‌اند كه باید در جبهه باشیم و دفاع را واجب دانسته‌اند. جبهه‌هاى گوناگون براى خودتان درست نكنید، جبهه فقط و فقط خط مقدم است و براى همه واجب است. نگذارید امام عزیز براى چندمین بار به ما بگوید كه به جبهه بروید؛ اگر ما سرباز او باشیم، فرموده‌اند و دیگر كافى است. ما باید به دنیا ثابت كنیم كه هر چه امام مى‌گویند با جان و دل خریداریم.
... به فكر كمك كردن به مستضعفان باشیم نه به كسانی‌كه از زحمت و خون شهدا استفاده می‌كنند و نفعى هم به انقلاب و جنگ نمی‌رسانند.
پیام دیگرى كه دارم این است كه سعى كنید كه در این دو روزه زندگى، امام بزرگوار را راضى نگهدارید و از همه بالاتر پروردگار عالیتان ر.ا لباس عاشقانه رزم را بر تن كنید و پوتین‌هاى خود را محكم ببندید و پیشانى بند الله اكبر بسته و پشت پا به این دنیا و مادیات زودگذر زنید و با یك دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرید و به سوى جبهه‌هاى حق علیه باطل حركت كنید و به زبان خود این را جارى كنید جنگ جنگ تا پیروزى .
پیام براى برادران واحد اطلاعات و عملیات
آن سو كشان با سر خوشان / این سو كشان با ناخوشان
یا بگذرد یا می‌شكند / كشتى در این گردان‌ها
برادران عزیز! از این‌كه خداوند بزرگ توفیق داد و منت بر من نهاد تا بتوانم چند صباحى از عمر خود را با شما عزیزان فداكار باشم، شكرگزارم ولى مى‌خواهم بگویم كه این واحد مقدس را خیلى خیلى قدر بدانید. كارهایی كه شما برادران عزیز انجام مى‌دهید، عاشقانه است نه علاقه؛ براى رضاى الله است نه براى كس دیگرى. از ته قلب اینجانب را حلال كنید و خلاصه این بنده گنهكار و حقیر را به بزرگى خودتان ببخشید و از خدا برایم طلب آمرزش كنید .چند پیام است كه مى خواهم برایتان بگویم .
1- خداوند را سعى كنید با حركت قلبى راضى نگه دارید .
2- براى شهادت و یا رفتن تلاش نكنید؛ براى رضاى او كار كنید و بگویید: خداوندا! نه براى بهشت و نه براى شهادت، اگر تو ما را هم در جهنمت بى‌اندازی و فقط از ما راضى باشى براى ما كافى است.
3- خانواده شهدا را فراموش نكنید بخصوص شهداى واحد.
4- به مجروحین و معلولین سركشى كنید مخصوص برادران واحد.
5- در وقت نماز این بنده را هم دعا كنید و نماز وحشت شب اول قبر را هم براى من بخوانید.
حلال كنید.

پیام به پدر و مادر و برادر و خواهرم
اى پدر و مادر عزیزم! مى‌دانم كه‌ جز زحمت و ناراحتى براى شما چیز دیگرى نداشتم و مى‌دانم كه شهادت فرزند دوم براى شما مشكل است و این را بدانید و خوشحال باشید كه من را دشمنان خداوند نكشند، مانند منافقین، بلكه دشمنان خداوند مرا نشانه گرفتند و من این راه مقدس را آگاهانه انتخاب كردم و خوشحال هستم كه به مقصد آخر رسیدم و اگر خداوند قبول كند. این دنیا، دنیاى فانى است و زود گذر و زندگى آن است كه كارنامه قبولی را بگیرم و از این دنیا برویم. از شما مى‌خواهم كه خداوند را از خودتان راضى نگه‌دارید.
برادر عزیزم! می‌دانم كه بعد از رفتن من شما خواهى ماند و دیگر برادرى ندارى، ولى مى‌خواهم بگویم كه خوشحال باش كه دو برادر خودت را در راه خداوند بزرگ قربانى داده‌اى و هرطوركه مى‌توانى سعى كن كه انقلاب و جنگ را یارى كنى. از خداوند بزرگ هم براى پدرم كه خیلى خیلى زحمت من را كشیده است و مى‌دانم مقدارى از آن موهایش كه سفید شده است، من سفید كرده‌ام و همین‌طور موهاى مادرم، از خداوند مى‌خواهم كه صبر به آن‌ها عنایت بفرماید. خواهشی كه از شما دارم، براى من گریه نكنید، براى مظلومیت آقا ابا عبدالله بگریید. و از خواهرم مى‌خواهم كه زینب‌گونه باشد و از خداوند هم مى‌خواهم كه به آن هم صبر عنایت بفرماید.
از كلیه فامیل‌ها و آشنایان حلالى به جاى من بخواهید و همسایگان هم، آن‌هایى كه در کنارمان بودند و هم همسایگان آپارتمان و هم اطراف و از خانواده رستگارى و غیره هم حلالى بخواهید.
تو همسر عزیزم!
از اینكه مدت آشنایى ما كم بود و بیشتر آن را من در منطقه بودم، از شما معذرت می‌خواهم، ولى از این خوشحال هستم كه من هم ادعاى تكلیف و رضایت خداوند را كه بود، باید انجام مى‌دادم. اگر در این زمان هر كس در زندگی‌اش از روى مال دنیا و زندگى شیرن بدون درد سر و لذت‌هاى دنیوی ‌پل پیروزى زد و خود را به جهاد اصغر رساند، عاقبت به خیر خواهد شد.
از شما مى‌خواهم كه بعد از من همچون زینب محكم و استوار باشید. اگر خداوند به من فرزندى داد، در بزرگ كردن آن سعى و تلاش داشته باش و در تربیت آن جدى باش. اگر خداوند به من دختر داد، آن را یك مسلمان واقعى و اسلام‌شناسى خوب بزرگ كن و اگر پسر داد آن را جورى بزرگ كنید كه نان را از راه حلال بدست بیاورد و به مستضعفان كمك كند و از بچگى آن را عاشق ابا عبدالله كن و تربت آن را به دهان آن بگذار و آن را چون مولایمان حسین، آزادمرد بزرگ‌كن و به آن بگو كه هیچ وقت جلوى زورگویان دنیا سر خم نكند و خداوند را براى رضاى آن عبادت كند.

به فرمانده عزیزم!
از برادر همدانى و برادر كیانى و برادر شادمانى كه به‌عنوان فرمانده من بودن، اگر در كار كم‌كارى كردم امیدوارم كه مرا حلال كنید و اگر از من بدى دیدید امیدوارم كه آن را هم حلال كنید.
پدر عزیزم از مهمانانى كه به منزل ما مى‌آیند براى تسلیت گفتن، بخصوص برادران اطلاعات خوب قدردانى نما.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمینى را نگهدار
على چیت‌سازیان