علیاكبر در سال 1330 در شهر آذرشهر از توابع تبریز در خانوادهای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. تولد او با فقر آغاز شد. پدرش كارگر بود و از دسترنج خود، هزینه خانواده را تأمین میكرد. علیاكبر سال اول ابتدایی را با موفقیت سپری میكند. او هشت ساله بود كه پدرش به علت كار زیاد، نقص عضو میشود و از كار میافتد. علیاكبر فرزند ارشد خانواده بود، مجبور بود هم كار كند و هم درس بخواند...
او در یك كارگاه قالیبافی مشغول كار میشود تا خرج زندگی خانواده را تأمین نماید. علیاكبر به رغم تأمین معاش خانواده، دوره ابتدایی را با موفقیت تمام پشتسر میگذارد، اما فشار زندگی چنان بر دوش كوچك و ناتوانش سنگینی میكند كه ناگزیر میشود ترك تحصیل نماید، ولی علاقه به تحصیل هرگز در او از بین نمیرود.
علیاكبر در سال 1346 به دلیل بیكاری و به امید یافتن كار به تهران سفر میكند. در تهران وارد ارتش میشود. در ارتش كه چندان جو مساعد نبود، فرایض مذهبی را انجام میدهد و به خاطر این كار و به جرم انجام واجبات چندین بار بازداشت میشود. با اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1357 با كمك مردم محل زندگیش، چند پایگاه تشكیل میدهد و به سازماندهی نیروها میپردازد.
علیاكبر پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دوستان خود كمیته مسجد قبا را راه میاندازد و خود بهعنوان مسئول كمیته انتخاب میشود. پس از تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد انقلابی در میآید. همچنین وی مسئولیت حفاظت از بیت حضرت امام خمینی(ره) را بهعهده داشت. با شروع غائله كردستان و فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر آزادسازی شهر پاوه با یك گردان نیرو عازم كردستان میشود.
شهید حاجیپور پس از شروع جنگ تحمیلی همراه با گردان تحت امر خود عازم جبهههای جنوب میگردد. وی در عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس با مسئولیت فرمانده گردان وارد عمل میشود و در عملیات بیتالمقدس به شدت از ناحیه پا مجروح میشود. پس از بهبودی نسبی با دختری مؤمن ازدواج میكند. بعد از ازدواج بار دیگر به جبهه میرود و در عملیات رمضان وارد میشود. همچنین برای انجام عملیات زینالعابدین(ع) و مسلمبن عقیل(ع) خود را به جبهه میرساند و بهعنوان مسئول محور عملیاتی وارد عمل میشود.
شهید حاجیپور، فردی متقی، شجاع و دارای خلاقیت بود. غیرت و جوانمردی او همیشه مثال زدنی بود. او به مفهوم واقعی كلمه عاشق حق بود و از معرفت و شور بالایی برخوردار بود. بلوغ عقلی او بیشتر از بلوغ جسمیاش بود. اهل ایمان و تقوا بود.
شهید حاجیپور پس از تثبیت مواضع بهدست آمده در مرحله اول عملیات والفجر 4 در منطقه غرب، در مرحله دوم عملیات كه برای شناسایی مواضع دشمن رفته بود، در دشت پنجوین مورد هدف تیر مستقیم تانك دشمن قرار میگیرد و در تاریخ 14 آبانماه 1362 به فوز عظیم شهادت نایل میشود.
وصیتنامه شهید علیاکبر حاجیپور:
بیعشق جهان مباد كه كانون زندگی از فروغ او گرم و روشن است و فشار طاقتفرسای حوادث، با نوازش مطبوع او آسان، راستی اگر ما عاشق نبودیم، چگونه این عمر دور و دراز و خستهكننده را طی میكردیم و با چه حرارت، كارخانه حیات ما به كار میافتاد؟!
خداوندا! آنچنان که پدر و مادر ما زحمت کشیدند، و متحمل رنج شدند، و ما را تا آنجا که برایشان مقدور بود، صحیح تربیت کردند، تو نیز پاداش زحمات آنان را کرامت عطا فرما.
خداوندا! به ما توفیق آن را بده که چیزی را که به زبان نمیگوییم در عمل آن را انجام دهیم.
خداوندا! به بنده حقیرت کمک کن که هواهای نفسانی را از خودش دور کند.
خداوندا! آرزوی تمام رزمندگان این است که انشاءالله روزی برسد تمام استکبار و استعمار و تمام بدبختیهایی که به جهت دوری از قرآن تو دامنگیر این ملتهای ستمدیده و رنج کشیده شده است جایش را به اسلام عزیز و اجرای دقیق قانون قرآن بدهد. و همه در یک مجموعه خدایی با هم زندگی کنند، خدایا دشمنان امام را بکش.
خداوندا! گناهانمان خیلی زیاد است و تنها تو هستی که میتوانی ما را نجات دهی....
از خانواده مخصوصاً پدر و مادر محترم و عزیز میخواهم که ما را دعا کنند، نماز را به موقع بخوانند و در ختم من با نهایت سادگی برای رضای خدا گریه نمایند به یاد امام حسین(ع).
28 رمضان 1362